کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکمنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکمنه
لغتنامه دهخدا
اکمنه . [ اَ ک َ م َ ن َه ْ ] (اِخ ) به عقیده ٔ زرتشتیان یکی از دستیاران و عمال شش گانه ٔ اهریمن که بدیها را بوسیله ٔ آنان در دنیا منتشر می سازد و آن مظهر اندیشه های پست و شرارت و نفاق است . (از مزدیسنا و ادب پارسی ص 63). پدیدآورده ٔ اهریمن و رقیب به...
-
اکمنه
لغتنامه دهخدا
اکمنه . [ اَ ک َ م َ ن َه ْ ] (از اوستایی ، اِ) اک منه . اندیشه ٔ پلید (در برابر وهومنه «بهمن »). (از مزدیسنا و ادب پارسی ص 163). به معنی بدمنش است . (از فرهنگ ایران باستان ص 74). برخی ازمحققان کلمه ٔ اکوان [ نام دیوی در شاهنامه ] را محرف «اکومان » و...
-
جستوجو در متن
-
اکومنه
لغتنامه دهخدا
اکومنه . [ اَ ک َ م َ ن َه ْ ] (از اوستایی ، اِ) اکومن . صورتی از اکمنه (کلمه ٔ اوستایی ) به معنی روان پلید که برخی از محققان اکوان [ دیو ] را محرف آن دانند. (از مزدیسنا و ادب پارسی ذیل ص 163). رجوع به اکمنه شود.