کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکزم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکزم
لغتنامه دهخدا
اکزم . [ اَ زَ ] (ع ص ) اسب ستبر و کوتاه لب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسب خردلب . (مهذب الاسماء). || انف اکزم ؛ بینی کوتاه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). کوتاه بینی . (مهذب الاسماء). ...
-
جستوجو در متن
-
کزماء
لغتنامه دهخدا
کزماء. [ ک َ ] (ع ص ) مؤنث اکزم . مادیان ستبر و کوتاه لب . (ناظم الاطباء).- اذن کزماء ؛ گوشی کوتاه . (مهذب الاسماء).- رِجْل کزماء و کزمة ؛ پای انگشتان خرد. (مهذب الاسماء).- شفة کزماء ؛ لبی باریک و خرد. (مهذب الاسماء).- ید کزماء؛ دست کوتاه انگشت . (ن...