کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اکادید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اکادید
لغتنامه دهخدا
اکادید. [ اَ ] (ع اِ) فرقه فرقه . گویند: رأیتهم اکادید؛ دیدم ایشان را فرقه فرقه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قوم فرقه فرقه . (آنندراج ). دسته دسته . گروه گروه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به اکداد و اکدة شود.
-
جستوجو در متن
-
اکداد
لغتنامه دهخدا
اکداد. [ اَ ] (ع ص ، اِ) فرقه فرقه . گویند: رأیت القوم اکداداً؛ دیدم آن قوم را فرقه فرقه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به اکادید و اکدة شود. || قوم اکداد؛ قوم شتابان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || قوم شکست خورده . (ا...
-
اکدة
لغتنامه دهخدا
اکدة. [ اَ ک ِدْ دَ ] (ع اِ) بقیه ٔ چراگاه که گیاه او را چرانیده باشند.(از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || گروه گروه : رأیتهم اکدة. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گروه گروه . فرقه فرقه . دسته دسته . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به اکا...