کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اِلَّن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آلن
لغتنامه دهخدا
آلن . [ ] (اِخ ) نام طایفه ای که در حوالی بحر خزر ساکن بوده اند. (التدوین ).
-
الن
لغتنامه دهخدا
الن . [ اِ ] (اِخ ) محلی است در پیرنه ٔ شرقی جزء ناحیه ٔ پرپینیان فرانسه ، در نزدیکی رودخانه ٔ تش . سکنه ٔ آن 5100 تن است .
-
الن
لغتنامه دهخدا
الن . [ اِ ل ِ ] (اِخ ) خانم جکسن . او راست : الدروس الاولیة فی الفلسفةالطبیعیة و مبادی علم الهیئة. (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 702 - 703).
-
الن
لغتنامه دهخدا
الن . [ اُ ل ِ ] (اِخ ) از قدیمترین شاعران یونان . وی در «دلف » و «دلوس » معابد شمس را ایجاد کرد و پرستش خورشید را بنیاد نهاد. اشعار او در معابد ترنم میشده است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1099).
-
جاموش الن
لغتنامه دهخدا
جاموش الن . [ اُ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر واقع در سی هزارگزی جنوب خاوری مشکین شهر و شش هزارگزی شوسه ٔ مشکین شهر به اردبیل . محلی است جلگه ای و معتدل و 243 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول ...
-
الن شله گر
لغتنامه دهخدا
الن شله گر. [ اُ ل ِ شْل ِ / ش ِ ل ِ گ ِ ] (اِخ ) ادام گتلب . نویسنده ٔ دانمارکی . به سال 1779م . در کپنهاگ متولد شد و به سال 1850م . درگذشت . اشعار و درامهایی که سروده وی را در زمره ٔ شاعران ملی درآورده است .
-
واژههای همآوا
-
علن
لغتنامه دهخدا
علن . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) وادیی است در دیار بنی تمیم . (از معجم البلدان ).
-
علن
لغتنامه دهخدا
علن . [ ع َ ل َ ] (از ع ،ص ، اِ) مأخوذ از عربی ، با تغییر حرکت لام از کسره به فتحه . آشکارا. ضد سرّ. (غیاث اللغات و آنندراج از صراح و شرح نصاب ). و رجوع به عَلِن شود : سیر جان هر کس نبیند جان من لیک سیر جسم باشد در علن .مولوی .دست سوی خاک برد آن مؤ...
-
علن
لغتنامه دهخدا
علن . [ ع َ ل َ ] (ع مص ) پیدا گردانیدن . (از منتهی الارب ). پیدا و آشکار کردن . (ناظم الاطباء). || آشکار گردیدن .(منتهی الارب ). پدید آمدن و پخش شدن (خلاف نهان شدن ). (از اقرب الموارد). و رجوع به عَلانیة و عُلون شود.
-
علن
لغتنامه دهخدا
علن . [ ع َ ل ِ ] (ع ص ) آشکار و هویدا. (ناظم الاطباء). ظاهر و منتشر و خلاف مخفی . (از اقرب الموارد).و متداول فارسی زبانان ، عَلَن . رجوع به عَلَن شود.
-
آلن
لغتنامه دهخدا
آلن . [ ] (اِخ ) نام طایفه ای که در حوالی بحر خزر ساکن بوده اند. (التدوین ).
-
الن
لغتنامه دهخدا
الن . [ اِ ] (اِخ ) محلی است در پیرنه ٔ شرقی جزء ناحیه ٔ پرپینیان فرانسه ، در نزدیکی رودخانه ٔ تش . سکنه ٔ آن 5100 تن است .
-
الن
لغتنامه دهخدا
الن . [ اِ ل ِ ] (اِخ ) خانم جکسن . او راست : الدروس الاولیة فی الفلسفةالطبیعیة و مبادی علم الهیئة. (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 702 - 703).
-
الن
لغتنامه دهخدا
الن . [ اُ ل ِ ] (اِخ ) از قدیمترین شاعران یونان . وی در «دلف » و «دلوس » معابد شمس را ایجاد کرد و پرستش خورشید را بنیاد نهاد. اشعار او در معابد ترنم میشده است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1099).