کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اِحلیل زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
احلیل
لغتنامه دهخدا
احلیل . [ اِ ] (اِخ ) وادیئی است از بلاد کنانة از آن ِ بنی نفاثة. (مراصد).
-
احلیل
لغتنامه دهخدا
احلیل . [ اِ ] (ع اِ) سوراخ قضیب . سوراخ نره . تحلیل . مخرج بول از شرم مرد. || سوراخ پستان . مخرج شیر از پستان زنان و حیوان ماده . || در تداول فارسی ، قضیب . نره . ج ، اَحالیل .
-
احلیل تحتانی
لغتنامه دهخدا
احلیل تحتانی . [ اِ لی ل ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سوراخی غیرطبیعی که در بعض کسان زیر نره برای خروج بول باشد.
-
احلیل فوقانی
لغتنامه دهخدا
احلیل فوقانی . [ اِ لی ل ِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سوراخی غیرطبیعی که در بعض کسان بالای نره برای خروج بول باشد.
-
جستوجو در متن
-
اسد
لغتنامه دهخدا
اسد. [ اَ س َ ] (ع اِ) شیر بیشه . شیر درنده . (غیاث ). اجبه . جخدب . اَبغث . مُجشم . جراهم . متبلل . جذع . (منتهی الارب ). باقر. مبیح . بهور. بهنس . بیهنس . بهینس . متبهنس . محطم . محتضر. ابولبد. ابوفراس . غضنفر. لیث . حطام . حطوم . ج ، آساد، اُسود، ...
-
غالیة
لغتنامه دهخدا
غالیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث غالی . گران . (از المنجد). رجوع به غالی شود. || (اِ) ترکیباتی است از بوی خوش . ج ، غوالی . (اقرب الموارد). بوی خوشی است مرکب از مشک و عنبر و جز آن سیاه رنگ که موی را به وی خضاب کنند. سماها بذلک سلیمان بن عبدالملک و گویندا...
-
اندام
لغتنامه دهخدا
اندام . [ اَ ] (اِ) بدن . (برهان قاطع) (سروری ) (هفت قلزم ). بدن و تن . (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). بمجاز تمام بدن بلکه مطلق جسم را گویند لهذا اندام گل ، اندام کوه و اندام آفتاب هم آمده . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). تن . بدن . جسم . کالبد. (فرهنگ ف...