کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اِتِّحادٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اتحاد
لغتنامه دهخدا
اتحاد. [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) یکی شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). یگانگی داشتن . یگانگی کردن : گفت چون ندهی بدین سگ نان زادگفت تا این حد ندارم اتحاد. مولوی .یک رنگی . || یگانگی . || یکدلی . یک جهتی . || موافقت . وفق . توافق . || اجتماع . وَحدَت :...
-
واژههای همآوا
-
اتحاد
لغتنامه دهخدا
اتحاد. [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) یکی شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). یگانگی داشتن . یگانگی کردن : گفت چون ندهی بدین سگ نان زادگفت تا این حد ندارم اتحاد. مولوی .یک رنگی . || یگانگی . || یکدلی . یک جهتی . || موافقت . وفق . توافق . || اجتماع . وَحدَت :...
-
جستوجو در متن
-
پانژرمانیسم
لغتنامه دهخدا
پانژرمانیسم . [ ژِ ] (فرانسوی ، اِ) عقیده ٔ اتحاد ملل ژرمن .
-
انترناسیونالیسم
لغتنامه دهخدا
انترناسیونالیسم . [ اَ ت ِ سی ُ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح سیاسی ، عقیده ٔ طرفداران اتحاد بین المللی ممالک جهان و ملتهای آنها. (از فرهنگ فارسی معین ، اعلام ). || مسلک طرفداران اتحاد بین المللی کارگران . (فرهنگ فارسی معین ، اعلام ).
-
عینیت
لغتنامه دهخدا
عینیت . [ ع َ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) وحدت . اتحاد. بودن یک امر عین دیگری . مقابل غیریت . و رجوع به غیریت شود.
-
کیشینف
لغتنامه دهخدا
کیشینف . [ ن ِ ] (اِخ ) شهری در اتحاد جماهیر شوروی (سابق ) و مرکز مولداوی است و 302000 تن سکنه و کارخانه ٔ ذوب فلزات دارد. (از لاروس ).
-
کالمار
لغتنامه دهخدا
کالمار. (اِخ ) اتحاد کالمار، قراردادی بود که بر طبق آن کشورهای دانمارک ، سوئدو نروژ از تاریخ 1397 تا 1521 م . متحد شده بودند.
-
کالموک
لغتنامه دهخدا
کالموک . (اِخ ) نام قومی از مغول که در جنوب اتحاد جماهیر شوروی و بین دن و ولگا و سیبری پراکنده اند. تاتارهای سواحل ولگا.
-
یک جانی
لغتنامه دهخدا
یک جانی . [ ی َ /ی ِ ] (حامص مرکب ) اتحاد. اتفاق . همدلی : یک دو جام از روی مخموری بخوریک دو جنس از روی یک جانی بخواه .خاقانی .
-
دورن
لغتنامه دهخدا
دورن . [ دُ ] (اِخ ) برنارد. از خاورشناسان نامی اتحاد جماهیر شوروی سابق است . (متولد 1805 متوفای 1881 م ).
-
سامارا
لغتنامه دهخدا
سامارا. (اِخ ) شهری است از اتحاد جماهیر شوروی کنار رودخانه ٔ ولگا دارای 760000 تن سکنه است . بندری است تجارتی و صنعتی و اکنون به آن کویبیکف گویند.
-
شوروی
لغتنامه دهخدا
شوروی . [ شو / ش َ / شُو رَ ] (اِخ ) روسیه . اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی . رجوع به روسیه شود.
-
نالچیک
لغتنامه دهخدا
نالچیک . (اِخ ) از شهرهای اتحاد جماهیر شوروی و کرسی جمهوری خودمختار کاباردین است و بالغ بر 75000 نفر جمعیت دارد.