کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَلا بَختی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آلا
لغتنامه دهخدا
آلا. (اِخ ) نام یکی از آبادیهای سقزکردستان و نام پیشین آن «ایلو» است . (فرهنگستان ).
-
آلا
لغتنامه دهخدا
آلا. (ص ) آل . سرخ نیمرنگ . پشت گلی . و در فرهنگها بیت ذیل برای این معنی شاهد آمده است ، لیکن صریح در مدعا نیست : چو چشم ابر شد آلا و روی گل ناری در آبگون قدح افکن شراب گلناری . منصور شیرازی .|| (اِ) پروا. (تحفةالاحباب اوبهی ).
-
آلا
لغتنامه دهخدا
آلا. (فرانسوی ، حرف اضافه ) در کلماتی که از فرانسه در زبان ما داخل شده چون و مانند و مطابق باشد، چون : آلافرانک ، آلانگله ، آلاتورک ، آلاگارسن و آلامد. لیکن دو کلمه ٔ آلاپلنگی به معنی منقش بخالهای درشت و آلابلبلی به معنی جای رفیع و بلند (چون آشیان بل...
-
الا
لغتنامه دهخدا
الا. [ اَ ] (صوت ) کلمه ٔ خطاب است یعنی ای و به عربی یا گویند. (برهان ). در فارسی ... کلمه ٔ خطاب است بمعنی ای . (غیاث از برهان ). و صاحب نهج الادب آرد: و بعضی گویند: «الا» از هلا، که بمعنی مذکور (تنبیه ) است در فارسی مستفاد میشود که این نیز فارسی بو...
-
الا
لغتنامه دهخدا
الا. [ اَ ] (ع اِ) الاء. درختیست تلخ . (منتهی الارب ). رجوع به الاء شود.
-
الا
لغتنامه دهخدا
الا. [ اَ ] (ع صوت ) و آن بر پنج وجه است :1- تنبیه و در این صورت بر تحقق مابعد خود دلالت کندو بر دو جمله درآید : الا انهم هم السفهاء.(قرآن 13/2). و نحویان آن را حرف استفتاح خوانند.2- توبیخ و انکار :الا طعان الا فرسان عادیةالا تجشؤکم حول التنانیر.3- ...
-
الا
لغتنامه دهخدا
الا. [ اَل ْ لا ] (ع ق ) حرف تحضیض و مختص به جمله ٔ فعلیه ٔ خبریه است . (منتهی الارب ).
-
الا
لغتنامه دهخدا
الا. [ اِل ْ لا ] (ع حرف اضافه ) حرف استثنا بمعنی جز، مگر، بجز، غیر از : فشربوا منه الا قلیلاً. (قرآن 2 / 249). و همه خرگاههاست الا آنجا که نشست خاقان است . (حدود العالم ).بتدبیر ما کی شود نیک بدنگیرد ترا دست الاّ خرد. فردوسی .شاهی که نشد معروف الاّ ...
-
گوگ آلا
لغتنامه دهخدا
گوگ آلا. (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه . واقع در 31هزارگزی شمال خاوری قره آغاج و 22هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه . کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 680 تن است . آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات ، نخود، بزرک ...
-
قزل آلا
لغتنامه دهخدا
قزل آلا. [ ق ِ زِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) نوعی از ماهی است . (آنندراج ، از سفرنامه ٔ شاه ایران ). نوعی است از ماهی که نقطه های سرخ بر اعضاء دارد و گوشت آن لذیذ ولطیف تر از ماهیان دیگر است . (از سنگلاخ : قیزیل آلا).
-
لاحکم الا
لغتنامه دهخدا
لاحکم الا. [ ح ُ م َ اِل ْ لا لِل ْ لاه ] (ع جمله ٔ اسمیه ) یعنی فرمانی نیست جز خدای تعالی را. شعار خوارج به روز صفین و نهروان . قول خوارج نهروان برخلاف امر حکمین .
-
الا الذین
لغتنامه دهخدا
الا الذین . [ اِل ْ لَل ْ ل َ ] (اِخ ) در بیت زیر رمز است از آیه ٔ : الا الذین آمنوا وعملوا الصالحات (قرآن 227/26) که در آن شاعران نیکوکار از عموم مذمت سه آیه ٔ قبل از آن ، والشعراء یتبعهم الغاوون (قرآن 224/26) استثنا شده اند : مرا بمنزل الا الذین فر...
-
الا کلنگ
لغتنامه دهخدا
الا کلنگ . [ اَل ْ لا ک ُ ل َ ] (اِ) به ترکی ذراریح است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به ذروح شود.
-
لاتثنی الا و قدتثلث
لغتنامه دهخدا
لاتثنی الا و قدتثلث . [ ت ُ ث َن ْ نا اِل ْ لا وَ ق َ ت ُ ث َل ْ ل َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) هیچ دوئی نیست که سه نشود.
-
الا و بلا
لغتنامه دهخدا
الا و بلا. [ اِل ْ لا وُ بِل ْ لا] (ق مرکب ) در تداول عامه بلاتخلف . حتماً. مسلماً: الا و بلا باید این کار بشود. رجوع به ماده ٔ بعد شود.