کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اَخیَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آخیه
لغتنامه دهخدا
آخیه . [ خی ی َ ] (ع اِ) میخ آخُر. جای اسب بستن . ادرون . آنچه ستور را بدان بندند. آخُر اسب . (نطنزی ). میخ و گوشه ٔ دوال که اسب را در آخر بر وی بندند. (صراح اللغة). رسنی یا دوالی که هر دو طرف آن در دیوار یادر زمین نیک فروبرده باشند و میان هر دو حلقه...
-
اخیه
لغتنامه دهخدا
اخیه . [ اَ ی َ ] (ع اِ) آخیه . میخ آخور. آری . طنابی یا تیری که از دو سوی بر جائی استوار کنند و رسن ستور بر آن بندند. ج ، اواخی . (مهذب الاسماء). || ج ِ اَخی (اصطلاح فتوت ).
-
اخیة
لغتنامه دهخدا
اخیة. [ اَ خی ی َ ] (ع اِ) آخیه . میخ آخور. آری ّ. طنابی یا تیری که از دو سوی بر جائی استوار کنند و رسن ستور بر آن بندند. چوبی کج یا رسنی یا دوالی باشد که هر دو طرف آن در دیوار یا در کوه یا در زمین نیک فروبرده شود و میان هر دو حلقه مانندی بیرون باشد ...
-
آخیه خانه
لغتنامه دهخدا
آخیه خانه . [ خی ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) طویله . اصطبل . پاگاه . آخُر.
-
واژههای همآوا
-
آخیه
لغتنامه دهخدا
آخیه . [ خی ی َ ] (ع اِ) میخ آخُر. جای اسب بستن . ادرون . آنچه ستور را بدان بندند. آخُر اسب . (نطنزی ). میخ و گوشه ٔ دوال که اسب را در آخر بر وی بندند. (صراح اللغة). رسنی یا دوالی که هر دو طرف آن در دیوار یادر زمین نیک فروبرده باشند و میان هر دو حلقه...
-
اخیه
لغتنامه دهخدا
اخیه . [ اَ ی َ ] (ع اِ) آخیه . میخ آخور. آری . طنابی یا تیری که از دو سوی بر جائی استوار کنند و رسن ستور بر آن بندند. ج ، اواخی . (مهذب الاسماء). || ج ِ اَخی (اصطلاح فتوت ).
-
جستوجو در متن
-
ادرون
لغتنامه دهخدا
ادرون . [ اِ رَ ] (ع اِ) آخیه . اخیه . || علف جای . ج ، اَدارین .
-
اواخی
لغتنامه دهخدا
اواخی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اَخِیّه . (منتهی الارب ). رجوع به اخیه شود.
-
آری
لغتنامه دهخدا
آری . [ ری ی ] (ع اِ) آخیه . اَخیه . میخ آخور. (مهذب الاسماء). ستوربند. ج ، اواری ّ.
-
تأخیه
لغتنامه دهخدا
تأخیه . [ ت َءْ ی َ ] (ع مص ) ستور را اخیه ساختن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). اخیه ساختن برای چهارپایان . (منتهی الارب ): اخیت الدابة تأخیةً؛ اخیه ساختم برای آن ستور. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
اخایا
لغتنامه دهخدا
اخایا. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اَخیَّه .
-
رکاسة
لغتنامه دهخدا
رکاسة. [ رَس َ ] (ع اِ) رِکاسَة. چوبی سرکج یا رسن و مانند آن که در زمین نیک فروبرده شود مانند اخیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چوبی سرکج و یا رسن و جز آن مانند اخیه که در زمین نیک فروبرند و ستور را بر آن بندند. (ناظم الاطباء). آنچه مانند اخیه در زمی...
-
ذواد
لغتنامه دهخدا
ذواد. [ ذَوْ وا ] (اِخ ) ابن محفوظ القریعی . روی عن اخیه روّاد.