کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اومان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اومان
لغتنامه دهخدا
اومان . [ اَ ] (اِخ ) قریه ای است در همدان . این قریه زادگاه اثیرالدین شاعر است . (حبیب السیر)(از ناظم الاطباء) (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
ته اومان
لغتنامه دهخدا
ته اومان . [ ت ِ ] (اِخ ) پادشاه شوش در سال 645 ق . م . که درآن سال آشوربانیپال پادشاه آشور به شوش حمله کرد و ته اومان را مغلوب و مقتول ساخت و سراسر این کشور را مورد نهب و غارت قرار داد. رجوع به یسنا ص 97 شود.
-
جستوجو در متن
-
کالی کوت
لغتنامه دهخدا
کالی کوت . (اِخ ) شهر و بندری است در مدرس هند که در خلیج اومان واقع است ، امروزه کوزیکود گویند و 126000 تن سکنه دارد. نام این شهر بر روی پارچه های پنبه ای گذاشته شده است . و اولین بندری است که واسکو دُ گاما در سال 1498 بدانجا رسید.
-
نائب
لغتنامه دهخدا
نائب . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) آنکه بر جای کسی ایستاده باشد. (مهذب الاسماء). جانشین . قائم مقام . خلیفه . آنکه بر جای کسی ایستد. (ناظم الاطباء). مهتر، و قائم مقام آن بعداز وی . قفیّه . (منتهی الارب ). آن که بجای کسی قرار گیرد در عمل یا کاری چون نائب قاضی و...
-
مان
لغتنامه دهخدا
مان . (اِ) خانه را گویند و نیز خان و مان اتباع است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ، ص 397). به معنی خانه باشد که عربان بیت خوانند. (برهان ). خانه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پهلوی ، مان (خانه ، مسکن ) پارسی باستان ، مانیا (خانه ، سرای ). در پهلوی به جای نم...
-
اثیر
لغتنامه دهخدا
اثیر. [اَ ] (اِخ ) اومانی . اثیرالدین . دولتشاه در تذکره ص 172 آرد: او مردی خوش طبع و فاضل بوده و دیوان او مشهور است و در علم شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی بود و اصل او از همدان است . اشعار عربی بسیار دارد و سخن رادانشمندانه میگوید. و هدایت در مجمع الفص...