کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اولیاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اولیاء
لغتنامه دهخدا
اولیاء. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
اولیاء
لغتنامه دهخدا
اولیاء. [ اَ ل ِ ] (اِخ ) نامی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام به یکی از چهار طبقه ٔ شیعه ٔ خویش داد. (از ابن الندیم ).
-
اولیاء
لغتنامه دهخدا
اولیاء. [ اَ ل ِ ] (ع اِ) وَلی ّ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : والذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات . (قرآن 257/2). رجوع به ولی شود.- اولیاء عهود ؛ ج ِ ولی عهد : آنچه رسم است که اولیاء عهود را دهنداز غلام و ت...
-
واژههای مشابه
-
نظام اولیاء
لغتنامه دهخدا
نظام اولیاء. [ ن ِ م ِ اَ] (اِخ ) (شاه ...). رجوع به نظام الدین اولیاء شود.
-
حصار اولیاء
لغتنامه دهخدا
حصار اولیاء. [ ح ِ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در 20هزارگزی جنوب خاور ورامین و 5هزارگزی جنوبی راه آهن . ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل . دارای 566 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محص...
-
شاه اولیاء
لغتنامه دهخدا
شاه اولیاء. [ هَِ اَ ] (اِخ ) لقبی است که شیعیان فارسی زبان به امیرالمؤمنین علی علیه السلام دهند. (یادداشت مؤلف ).
-
نظام الدین اولیاء
لغتنامه دهخدا
نظام الدین اولیاء. [ ن ِ مُدْ دی ن ِ اَ ] (اِخ ) (شیخ ...) محمدبن احمدبن علی دهلوی معروف به شیخ نظام الدین اولیاء و شاه نظام اولیاء و نظام دهلوی و نظام الدین خالدی دهلوی و بحاث و محفل شکن ومتخلص به نظام و نرگسی ، از مشایخ قرن هشتم و اعاظم عرفای هندوس...
-
جستوجو در متن
-
اولیائی
لغتنامه دهخدا
اولیائی . [ اَ ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب به اولیاء.
-
نظام دهلوی
لغتنامه دهخدا
نظام دهلوی . [ ن ِ م ِ دِ ل َ ] (اِخ ) محمدبن احمد معروف به نظام الدین اولیاء. رجوع به نظام الدین اولیاء شود.
-
نظام الدین خالدی
لغتنامه دهخدا
نظام الدین خالدی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ل ِ] (اِخ ) رجوع به نظام الدین اولیاء و آنندراج شود.
-
اصلداران پاک
لغتنامه دهخدا
اصلداران پاک . [ اَ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )مردمان پارسا و مقدس . و پیغمبران . (ناظم الاطباء). انبیاء(ع ) و ملائکه و اولیاء (رض ). (از مؤید الفضلا). کنایه از انبیاء و اولیاء و ملایک . (آنندراج ). کنایه از انبیاء و اولیاء و ملائکه . (هفت قلزم )....
-
خارق عادت
لغتنامه دهخدا
خارق عادت . [ رِ ق ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، ص مرکب ) چیزی که بر خلاف عادت باشد مانند معجزه ٔ انبیاء و کرامت اولیاء. (ناظم الاطباء). معجزه های انبیاء و کرامتهای اولیاء. (غیاث اللغة).امور غیرمعمولی . اعجوبه . رجوع به لغت اعجوبه شود.
-
خوارق
لغتنامه دهخدا
خوارق . [ خ َ رِ ] (ع اِ) ج ِ خارق و خارقة. (یادداشت بخط مؤلف ). افعال و خصائل که خلاف عادات دیگر مردان باشد. مجازاً،کرامات اولیاء. (غیاث اللغات ).- خوارق عادت ؛ افعالی که خلاف عادات است و مجازاً کرامات اولیاء.