کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اولجامیشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اولجامیشی
لغتنامه دهخدا
اولجامیشی . [ اُ ] (ترکی ، اِ) اولجامشی .- اولجامیشی کردن ؛ تعظیم و کرنش کردن : در آن منزل امیر ارغون با عموم اکابر و اعیان و صدور خراسان برسید و اولجامیشی کردند. (رشیدی ).
-
جستوجو در متن
-
الجامش
لغتنامه دهخدا
الجامش . [ اُ م ِ ] (ترکی ، اِ) رجوع به اولجامیشی شود.
-
الجامشی
لغتنامه دهخدا
الجامشی . [ اُ م ِ ] (ترکی ، اِ) رجوع به اولجامیشی شود.
-
الجامیشی
لغتنامه دهخدا
الجامیشی . [ اُ ] (ترکی ، اِ) رجوع به اولجامیشی و تاریخ غازان خان چ انگلستان ص 89 شود.
-
اولجامشی
لغتنامه دهخدا
اولجامشی . [ اُ م ِ ] (ترکی ، اِ) اولجامیشی . قسمی از کرنش و تعظیم که زانو را خم کنند زمین را بوسند. (ناظم الاطباء).