کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اوغسطس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اوغسطس
لغتنامه دهخدا
اوغسطس . [ اُ غ ُ طُ ] (اِ) اوت . اوگوست . یکی از ماههای فرنگیان ، از دهم مرداد تا دهم شهریور. ایار. (التفهیم ). رجوع به اوگوست شود.
-
جستوجو در متن
-
پاننی
لغتنامه دهخدا
پاننی . [ پان ن ُ نی ] (اِخ ) ناحیه ای از اروپا در قدیم میان دانوب از شمال و ایلّیری از جنوب و رودهای دراو و ساو آنرا مشروب میکند. اهالی این ناحیه را قیصر و اوغسطس به اطاعت روم درآوردند.
-
یولیوس
لغتنامه دهخدا
یولیوس . (اِخ ) سرداری از دسته ٔ اوغسطس که از جانب فستس مأمور شد که پولس را به روم برد. و به پولس اطمینان داشت و او را مرخص فرمود که در صیدون از رفقای خود دیدن کند و چون لشکریان خواستند اسیران را برای جلوگیری از فرار بکشند، یولیوس برای حفظ جان پولس ...
-
طاباریوس
لغتنامه دهخدا
طاباریوس . (اِخ ) یکی از قیاصره ٔ روم و او دومین امپراطور روم است پسر لیوی پسر خوانده ٔ اوغسطس ، او با آنکه مردی روشن فکر و عفیف بود لکن در تحت سلطه ٔ وزیر خویش سژان ظلم و بیداد را بحد اعلی رسانید. مولد او به سال 42 ق .م . و وفات 37 م . بود. و رجوع ب...
-
طیباریوس
لغتنامه دهخدا
طیباریوس . (اِخ ) دومین شاهنشاه و قیصر روم ، پسر لیوی و پسرخوانده ٔ اگوست . مردی باقابلیت و پادشاهی متنور و مُحتاط بود لکن بواسطه ٔ آنکه وزیروی (سِژان ) وی را سخت زیر نفوذ خویش داشت خصلت بدگمانی در طبیعت وی رسوخ یافته بود و در آخر به بدترین ستمگری عم...
-
اسرائیل
لغتنامه دهخدا
اسرائیل . [ اِ ] (اِخ ) اسقف . شاگرد مردی حرانی و او شاگرد مردی از اهل مرو بود. ابن ابی اصیبعه از ابونصر فارابی در ظهور فلسفه آرد: ان امر الفلسفة اشتهر فی ایام الملوک الیونانیین و بعد وفاة ارسطوطالیس بالاسکندریة الی آخر ایام المراءة. و انه لما توفی ب...
-
ابونصر
لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) فارابی . ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء گوید: محمدبن محمدبن اوزلغبن طرخان . از شهر فاراب است و آن شهریست از بلاد ترک در زمین خراسان و پدر او قائد جیش بود و فارسی المنتسب است و مدتی در بغداد میزیست سپس بشام شد و تا گاه وفات ب...