کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اورامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اورامه
لغتنامه دهخدا
اورامه . [ م َ ] (اِ) به معنی اورامن است . رجوع به اورامن شود.
-
جستوجو در متن
-
اسفل
لغتنامه دهخدا
اسفل . [ اَ ف َ ](ع ن تف ) نعت تفضیلی از سافل . زیرتر. (غیاث ). بزیرتر. پست تر. (غیاث ). فروتر. (مهذب الاسماء). فرودتر. پائین تر. (غیاث ). مقابل اعلی . ج ، اسفلون (مهذب الاسماء)،اسافل . || (ص ) فرود. فرودین . زیر. زیرین .پایین . مقابل اعلی : فک اسفل ...
-
شقاق
لغتنامه دهخدا
شقاق . [ ش ِ ] (ع اِ) ترک و کفتگی که در رسغ دست و پای ستور پدید آید. (از بحر الجواهر) (ناظم الاطباء). شکاف دست وپای : شقاق خردگاه . شقاق بحولیک . (یادداشت مؤلف ). شکاف پای اسب . (مهذب الاسماء) (دهار). || نوعی از بیماری بواسیر که در مقعد پدید آید : و...
-
لسان
لغتنامه دهخدا
لسان . [ ل ِ ] (ع اِ) زبان . زفان . مفصل . مِذرَب . (منتهی الارب ). گوشت پاره ٔ متحرکی که درون دهان واقع است : به لسانش نگر که چون بلسان روغن دیریاب میچکدش . خاقانی .من قلب و لسانم به هواداری و صحبت اینها همه قلبند که پیش تو لسانند. سعدی .لسان ، زبان...