کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهضام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهضام
لغتنامه دهخدا
اهضام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ هَضَم و هِضم وزمین پست و هموار. || شکم دریا ورودبار. || ج ِ هَضَم ، نوعی از خوشبو. (آنندراج ) (منتهی الارب ). و رجوع به مفردهای کلمه شود.
-
اهضام
لغتنامه دهخدا
اهضام . [ اِ ] (ع مص ) دندان شیر افکندن شتر و آمدن به سال پنجم یا ششم و برآوردن غیر آن || دندان شیر افکندن گوسپند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
احزام
لغتنامه دهخدا
احزام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حِزم .
-
احزام
لغتنامه دهخدا
احزام . [ اِ ] (ع مص ) تنگ ساختن برای اسب . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
هضم
لغتنامه دهخدا
هضم . [ هََ / هَِ ] (ع اِ) زمین پست هموار. || شکم رودبار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شکم دریا. ج ، اهضام ، هضوم . (منتهی الارب ). || بخور. (اقرب الموارد).
-
هضم
لغتنامه دهخدا
هضم . [ هََ ض َ ] (ع مص ) باریک شدن شکم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || درآمده شکم گردیدن . (منتهی الارب ). || باریک گردیدن تهیگاه . به هم درآمدن پهلو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || راست گشتن استخوان پهلوی اسب و منضم گردیدن اعلای شکم آن ، و آ...
-
دندان
لغتنامه دهخدا
دندان . [ دَ ] (اِ) سن . (ترجمان القرآن ) (از برهان ) . هر یک از ساختمان های سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران (یا در بسیاری از مهره داران پست ) در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای گرفتن و جویدن غذا و نیز به عنوان سل...