کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهضال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهضال
لغتنامه دهخدا
اهضال . [ اِ ] (ع مص ) ریزان شدن ابر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جمله ٔآب چاه برگرفتن دلو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
احذال
لغتنامه دهخدا
احذال . [ اِ ] (ع مص ) اِحذال بکاء چشم را؛ حاذله کردن گریه چشم را. سرخ کردن چشم و روان گردانیدن آب از آن . (منتهی الارب ). || احذال حرّ چشم را؛ حاذله کردن گرما چشم را.
-
اهزال
لغتنامه دهخدا
اهزال . [ اِ ] (ع مص ) بیهوده کار یافتن کسی را. || خداوند شتران لاغر گردیدن . || بند کردن مال خود را از سختی و تنگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).