کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهدان
لغتنامه دهخدا
اهدان . [ اِ ] (ع مص ) لاغر گردانیدن اسب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سوغانی کردن اسب . لاغر کردن اسب . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || پنهان کردن اسب تک خود را و آشکار نکردن آنرا. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
عهدان
لغتنامه دهخدا
عهدان . [ ع ِ ] (ع اِ) ضمان وپذرفتاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ضمانت و کفالت . (از اقرب الموارد). عُهَّیدی ̍. رجوع به عهیدی شود. || عهدان الشی ٔ؛ وقت آن . (از اقرب الموارد از اساس ). عِدّان . رجوع به عدان شود.
-
احدان
لغتنامه دهخدا
احدان . [ اُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَحَد و واحد و اَوحَد.
-
جستوجو در متن
-
جرمانوس
لغتنامه دهخدا
جرمانوس . [ ] (اِخ ) جبرائیل بن فرحات مطر. وی از خانواده ٔمطر بود که از حصرون به حلب مهاجرت کرد. پدرش او رابه پرهیزکاری و پاک دامنی تربیت کرد و از مکتب موارنه ٔ حلب در لغت سریانی متخرج شد. پس از آن زبان ایتالیایی و سپس صرف و نحو را نزد شیخ سلیمان حلب...
-
لاغر
لغتنامه دهخدا
لاغر. [ غ َ ] (ص ) مقابل فربه . نزار. باریک . باریک اندام . اَعجف . بات ّ. ابضع. تاک ّ. خجیف . خاسف . خل ّ. رجیع. دانق . رزیح . زک ّ. ساهمة. (شتر...) سودالبطون . سغل ، شنون . شاس . ضئیل . ضعیف . ضمد. ضاوی . عجفاء. غث ّ. غثیث . مدخول . غرا. غراة. مهزو...