کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهداب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهداب
لغتنامه دهخدا
اهداب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ هَدَب . || ج ِ هُدب و هُدُب . (ناظم الاطباء). رجوع به کلمات مذکور شود.
-
اهداب
لغتنامه دهخدا
اهداب . [ اِ ] (ع مص ) دراز وفروهشته شاخ گردیدن درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دراز گردیدن و فروهشته شاخ گردیدن . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
احداب
لغتنامه دهخدا
احداب . [ اِ ] (ع مص ) مهربان گردانیدن : احدب علیه . || گوژپشت گردانیدن : اَحدَبه اﷲ.
-
جستوجو در متن
-
هدب
لغتنامه دهخدا
هدب . [ هََ دَ ] (ع مص ) درازمژه گردیدن چشم . || دراز و فروهشته شاخ گشتن درخت . || (اِ) شاخهای ارطی و مانند آن . || هر برگ درخت که همیشه باشد چون سرو. || هر گیاه که برگ ندارد و خود قائم مقام برگ باشد. || هر برگ که پهن نباشد مانند برگ سرو و طاق و مانن...
-
مرطی
لغتنامه دهخدا
مرطی . [ م َ رَ طا ] (ع ص ، اِ) نوعی از دویدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اصمعی گوید آن سریعتر از «تقریب » است و کندتر از «اهداب ». (از اقرب الموارد). || شتاب رو و سریع، ناقة مرطی یا فرس مرطی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اشتری زودرو...
-
طالیقون
لغتنامه دهخدا
طالیقون . (معرب ، اِ) طالِقون . به فارسی ، مس رست گویند. و صفر عربی ، و روی لغت فارسی عبارت از اوست ، چه در بعضی از معادن مس بدون گداز بهم میرسد، و خودرو است ، لهذا به فارسی روی نامیده انددر فلزات تحقیق شده . و آن مسی است زرد ذهبی ، شبیه به برنج مصنو...
-
ابیوردی
لغتنامه دهخدا
ابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن اسحاق بن ابی العباس محمد الامام بن اسحاق بن الحسن ابی الفتیان بن ابی مرفوعه منصوربن معاویة...