کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهجان
لغتنامه دهخدا
اهجان . [ اِ ] (ع مص ) خداوند شتران گزیده شدن . || باردار کردن گشن ناقه ٔ بنت لبون را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
احجان
لغتنامه دهخدا
احجان . [ اِ ] (ع مص ) اِحجان ثمام ؛ برگ آوردن گیاه یز.
-
جستوجو در متن
-
مهجن
لغتنامه دهخدا
مهجن .[ م ُ ج ِ ] (ع ص ) خداوند شتران گزیده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گشنی که باردار می کند ماده شتر جوان را. (ناظم الاطباء). و رجوع به اهجان شود.
-
خداوند
لغتنامه دهخدا
خداوند. [ خ ُ وَ ] (اِخ ) رب . (السامی فی الاسامی ) (مهذب الاسماء). نامی از نام های الهی . خدا. خدای . پروردگار. اﷲتعالی : چون تیغ بدست آری مردم نتوان کشت نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت . رودکی .جز از ایزد توام خداوندی کنم از دل بتو بر افدستا. دقیقی .س...