کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهتمام کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهتمام کردن
لغتنامه دهخدا
اهتمام کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سعی کردن . کوشش نمودن . توجه کردن . سرکاری نمودن . تدبیرکردن . نگهبانی کردن . غمخوارگی کردن . (ناظم الاطباء). ایستادگی کردن . اعتناء. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).- اهتمام کردن در کار کسی ؛ تیمارگین شدن به کار...
-
واژههای مشابه
-
اهتمام بندی
لغتنامه دهخدا
اهتمام بندی . [ اِت ِ ب َ ] (اِ) در محاورات مردم هند حسابی که تعیین میکنند اسامی زمین دارها را در ولایت . (ناظم الاطباء).
-
اهتمام داشتن
لغتنامه دهخدا
اهتمام داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) سعی داشتن . کوشش داشتن . همت برگماشتن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تیمارگین شدن
لغتنامه دهخدا
تیمارگین شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تیمارگن شدن . عنایت داشتن .اهتمام کردن . عنایت : تیمارگین شدن به کاری ؛ اهتمام کردن در کار او. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا).
-
اندیشه کشیدن
لغتنامه دهخدا
اندیشه کشیدن . [ اَ ش َ / ش ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) اهتمام . عنایت . (از ابوالفضل بیهقی ). عنایت کردن . اهتمام کردن .
-
اعتنا کردن
لغتنامه دهخدا
اعتنا کردن . [ اِ ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اهتمام کردن . (از ناظم الاطباء). اِعتِداد. (از منتهی الارب ). توجه کردن بچیزی . اهمیت دادن بدان . و رجوع به اعتداد شود.- بی اعتنایی کردن ؛ بدون فکر و اندیشه کاری کردن و بی اهتمامی نمودن . (از ناظم الاطباء).
-
سرکاری
لغتنامه دهخدا
سرکاری . [ س َ ] (حامص مرکب ) داروغگی . || سربراهی کار. || ممتازی . || اهتمام . || سرانجام امری . (غیاث ) (آنندراج ).- سرکاری کردن ؛ کارفرمایی و رسیدگی به کاری کردن .
-
غمخوارگی کردن
لغتنامه دهخدا
غمخوارگی کردن . [ غ َ خوا / خا رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غمخوار بودن . غمگساری . اهتمام . (منتهی الارب ). رجوع به غم و غمخوارگی شود.
-
مهمان نوازی
لغتنامه دهخدا
مهمان نوازی . [ م ِ ن َ ] (حامص مرکب ) عمل مهمان نواز. تیمارداری و تعهد و اهتمام کردن در کار مهمان .
-
بلاء
لغتنامه دهخدا
بلاء. [ ب ِ ] (ع مص ) التفات کردن و باک داشتن . ما اُبالیه ، و مااُبالی به ؛ التفات نمی کنم و باک نمیدارم . (از منتهی الارب ). اهتمام کردن و توجه نمودن به چیزی . (از اقرب الموارد). مبُالاة. باله . بالا. و رجوع به مبالاة و بالة و بالا شود.
-
اشعاء
لغتنامه دهخدا
اشعاء. [ اِ ] (ع مص ) اهتمام و غمخوارگی کسی کردن : اشعی به . (منتهی الارب ). || اشعی القوم الغارة؛ پریشان و متفرق ریختند قوم غارت را. (منتهی الارب ). اَشْعی ̍ القوم ُ الغارةَ؛ اَشعلوها؛ ای بثوها و فرقوها. (اقرب الموارد).
-
خامه ٔ فولاد
لغتنامه دهخدا
خامه ٔ فولاد. [ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قلم که از جنس فولاد باشد. قلم فولادی : در انتظام کار جهان اهتمام خلق مشق جنون بخامه ٔ فولاد کردن است .صائب (از آنندراج ).
-
اعتناء
لغتنامه دهخدا
اعتناء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) رنج دیدن بجهت کسی و تیمارداشتن . (از منتهی الارب ). غمخواری کردن و تیمار داشتن و اهتمام و مهربانی . (از کشف و کنز و منتخب بنقل از غیاث اللغات ). اهتمام . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). تیمار داشتن . (زمخشری ) (تاج المص...