کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اهتم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اهتم
لغتنامه دهخدا
اهتم . [ اَ ت َ ] (اِخ ) لقب سنان بن خالد است . چه در نبرد یوم الکلاب دندان پیشین او شکست . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
اهتم
لغتنامه دهخدا
اهتم . [ اَ ت َ ] (ع ص ) مرد دندان پیشین شکسته . (ناظم الاطباء). مرد شکسته دندان پیشین . مؤنث آن ، هتماء. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دندان پیشین شکسته . (المصادر زوزنی ) (مهذب الاسماء نسخه خطی ) (تاج المصادر بیهقی ). || در اصطلاح علم عروض یکی از مفا...
-
واژههای همآوا
-
احتم
لغتنامه دهخدا
احتم . [ اَ ت َ ] (ع ص ) سیاه . اَدهم .
-
جستوجو در متن
-
هتم
لغتنامه دهخدا
هتم . [ هَُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَهتَم و هَتماء. (اقرب الموارد). رجوع به اَهتَم و هَتماء شود.
-
عنک
لغتنامه دهخدا
عنک . [ ع َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). جایگاهی است در شعر عمروبن اهتم . (از معجم البلدان ).
-
هتم
لغتنامه دهخدا
هتم . [ هََ ت َ ](ع مص ) شکسته شدن دندان پیشین از بن : هتم الرجل هتما؛ شکسته شد دندانهای پیشین آن مرد از ریشه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (معجم متن اللغة). || شکسته شدن اطراف دندان .(تاج العروس ) (معجم متن اللغة). کان...
-
هتماء
لغتنامه دهخدا
هتماء. [ هََ ] (ع ص ) مؤنث اهتم . زن شکسته دندان پیشین . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || گوسپند ماده ای که دندانهای پیشین او از بن شکسته شده باشد. (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). ج ، هُتم . (اقرب الموارد).
-
لهذم
لغتنامه دهخدا
لهذم . [ ل َ ذَ ] (اِخ ) الکاتب . شاعری است . قال فی عبداﷲبن الاهتم و ساله ٔ فحرمه : و ما بنوالاهتم الا کالرحم لا شی ٔ الا انهم لحم و دم جأت به جذام من ارض العجم اهتم سلاح علی ظهرالقدم .(عقدالفرید ج 7 ص 144).
-
عمرو تمیمی
لغتنامه دهخدا
عمرو تمیمی . [ ع َ رِ ت َ ] (اِخ ) ابن سنان بن سمی تمیمی منقری ، مکنی به ابوربعی و مشهور به ابن اهتم . از خطبا و شعرای دوره ٔ جاهلیت و اسلام . اصل او از نجد است و چون بر پیغمبر (ص ) وارد گشت اسلام آورد و فصاحت او در سخن مورد اعجاب و تحسین پیامبر (ص )...
-
لعین
لغتنامه دهخدا
لعین . [ ل َ ] (اِخ ) منقری ابواکیدر منازل بن زمعة. شاعری است . (منتهی الارب ). رجوع به ابواکیدر شود. این دو بیت او راست درباره ٔ آل اُهتم :و کیف تسامون الکرام و انتم دوارج حبریون فدع ُ القوائم بنو ملصق من وُلد حذلم لم یکن ظلوماً و لا مستنکراً للمظال...
-
هتم
لغتنامه دهخدا
هتم . [ هََ ] (ع مص ) شکستن دندان کسی را از بن : هتم فاه هتماً؛ شکست دندان او را از بن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). دندان شکستن . (المصادر). || شکستن دندان پیشین کسی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). افکندن دندان پیشین کسی را. (اقرب الموارد) (مع...
-
رباعی
لغتنامه دهخدا
رباعی . [ رُ ] (از ع ، اِ) شعری است چهارمصرعی . (منتخب اللغات ). در اصطلاح عروض آن چهار مصرع بودکه مصرع چهارم با اول و دوم هم قافیه باشد ولی مصرع سوم را قافیه لازم نباشد. (از ناظم الاطباء). در اصطلاح شعرای عجم چهار مصراع که مصراع چهارم با اول و ثانی ...
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن شیخ بن عمیرةبن حیان بن سرافه ٔ أسدی . صاحب عیون الانباء از یوسف بن ابراهیم بن مهدی آرد که در اوائل سال 217 هَ . ق . صالح سخت بیمار شد و من به عیادت او رفتم و در این وقت اندکی بهبود یافته بود و حکایت کرد که جد وی عمیره را بر...