کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انین
لغتنامه دهخدا
انین . [ اَ ] (اِ) ظرفی سفالی مانند سبو و خمچه ٔ بزرگ که دوغ در آن کنند و بجنبانند تا مسکه (روغن و کره ) جدا گردد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
انین
لغتنامه دهخدا
انین . [ اَ ] (ع مص ) ناله کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). نالیدن . (از اقرب الموارد). نالیدن بیمار. (از المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) ناله . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نصاب ).بانگ دردمند بخاطر درد. (از تعریفات سید جرجانی ):ماه ...
-
واژههای مشابه
-
آنین
لغتنامه دهخدا
آنین . (اِ) اَنین . نیم خم سفالین و کوچک که دوغ در آن کرده و جنبانند یعنی زنند تا کره ٔ آن جدا شود. تغار. تغارچه . نهره (بزبان آذری ). شیرزنه ، و آن خنوری بود که ماست در وی کنند و می جنبانند تا روغن آن گیرند. (از فرهنگ اسدی ، خطی ) : سبو و ساغر و آنی...
-
واژههای همآوا
-
آنین
لغتنامه دهخدا
آنین . (اِ) اَنین . نیم خم سفالین و کوچک که دوغ در آن کرده و جنبانند یعنی زنند تا کره ٔ آن جدا شود. تغار. تغارچه . نهره (بزبان آذری ). شیرزنه ، و آن خنوری بود که ماست در وی کنند و می جنبانند تا روغن آن گیرند. (از فرهنگ اسدی ، خطی ) : سبو و ساغر و آنی...
-
عنین
لغتنامه دهخدا
عنین . [ ع َ ] (ع ص ) مرد که ضبط باد شکم را نتواند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کسی که باد شکم خود را نتواند حبس کند. (از اقرب الموارد).
-
عنین
لغتنامه دهخدا
عنین . [ ع ِن ْ نی ] (ع ص ) نامرد، یا آنکه خواهش زنان ندارد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کسی که نتواند با زنان نزدیکی کند. (ناظم الاطباء). سست مرد که جماع نتواند کرد. (دهار). مردی را نامند که مطلقاً از مباشرت با زن ...
-
عنین
لغتنامه دهخدا
عنین . [ ع ُ ن َ ] (اِخ ) ابن سلامان بن ثعل ، از طی . جدی است جاهلی ، و عمروبن مسیح از نسل وی باشد. (از الاعلام زرکلی از اللباب ج 2).
-
جستوجو در متن
-
یاپوق
لغتنامه دهخدا
یاپوق . (ترکی ، اِ) در برخی از نسخه های فرهنگ اسدی در ذیل کلمه ٔ آنین آمده است : آنین آن خم بود که ماست در آن کنند و بزنند و روغنش بگیرند، به ترکی یاپوق گویند.(فرهنگ اسدی چ اقبال ص 372). در جنوب خراسان یاپوق را تَلُم و در برخی از نواحی آذربایجان تلوغ...
-
شرطة
لغتنامه دهخدا
شرطة. [ ش ِ طَ ] (اِخ ) ناحیه ٔ بزرگی است از اعمال واسط که در بین انین و منحدر واقع شده بطرف بصره . (از معجم البلدان ) : وی چون ز شرطه سوی حرم شد کلیم وارگامی دو سه بر اسبک خادم مگر نشست .سیدحسن غزنوی .
-
نهره
لغتنامه دهخدا
نهره . [ ن َ رَ / رِ ] (اِ) آنین نهره باشد به زبان آذربایگان . (نسخه ای از لغت فرس اسدی ص 372، از یادداشت مؤلف ). آنین نهره بود که ماست و دوغ از یکدیگر جدا کنند. (حفان ). چیزی که بدان ماست و دوغ از یکدیگر جدا کنند. (اوبهی ). چیزی است که بدان روغن را...
-
ذوالاراکة
لغتنامه دهخدا
ذوالاراکة. [ ذُل ْ اَ ک َ ] (اِخ ) نام موضعی است به یمامة. یا نخلستانی بدانجا بنی عجل را و شمس الدین محمد حافظ علیه الرحمه ذوالأراک آورده است : اذا تغّرّد عن ذی الأراک طائر خیرفلا تفرد عن روضها انین حمامی .
-
گاودوش
لغتنامه دهخدا
گاودوش . (اِ مرکب ) ظرفی باشد سر آن گشاده و بُن آن تنگ که شیر گاومیش و گاو در آن دوشند و آن را به عربی علبه و محلب خوانند. و طغار دیواره ٔ بلندی را نیز گفته اند که لوله یا ناوی مانند جرغتو داشته باشد . گاودوشه . (برهان ). ظرفی است که آنرا دوشه نیز گف...