کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انیس نهاوندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انیس نهاوندی
لغتنامه دهخدا
انیس نهاوندی . [ اَ س ِ ن ِ وَ ] (اِخ ) مؤلف مجمعالفصحاء نویسد: اسمش میرزا یوسف و از ملازمان شاهزاده محمود بود. پس از تحصیل کمالات و تکمیل شاعری در سال 1237 هَ. ق . عالم را بدرود نمود. به اندازه ٔ دوهزار بیت شعر دارد. ازوست :رویین دزی بنا کرد محمود ...
-
واژههای مشابه
-
آنیس
لغتنامه دهخدا
آنیس . (از یونانی ، اِ) (از یونانی آنی زُن ) انیسون .
-
انیس اصفهانی
لغتنامه دهخدا
انیس اصفهانی . [ اَ س ِ اِ ف َ ] (اِخ ) مؤلف مجمعالفصحاء درباره ٔ او نویسد: اسمش محمد صادق و بخوشخویی معروف و بصفت معامله و تجارت موصوف بود. ازوست :آیا که ره آمدنش زد که نیامدصد چشم بره بر سر هر رهگذری داشت .جان بسختی میدهد از دوری جانان انیس مژده ب...
-
انیس طباطبایی
لغتنامه دهخدا
انیس طباطبایی . [ اَ س ِ طَ طَ ] (اِخ ) سید جعفربن سید صادق حسینی طباطبائی . از شاعران است . این بیت از اوست :در جهان هر وجود را جانی است جز وجودش که یک جهان جان است .و رجوع به مجمع الفصحاء ج 2 ص 26 شود.
-
انیس غنوی
لغتنامه دهخدا
انیس غنوی . [ اَ س ِ غ َ ن َ ] (اِخ ) (متوفی 20 هَ. ق . / 641 م .) انیس بن مرثد غنوی . یکی از صحابیان است . او وپدر و جدش صحبت پیغمبر را ادراک کرده اند. پدرش در جنگ رجیع کشته شد و خود او تا روزگار عمر، حیات داشت و از کسانی است که در فتح مکه حضور داشت...
-
انیس آباد
لغتنامه دهخدا
انیس آباد. [ اَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان فشافویه ٔ بخش ری شهرستان تهران در 18هزارگزی خاوری شوسه ٔ قم تهران دارای 410 تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 استان مرکزی شود.
-
جستوجو در متن
-
بار
لغتنامه دهخدا
بار. (اِ) پشته ٔ قماش و خروار و آنچه بر پشت توان برداشت . (برهان ). پشتواره است و آن پشته ها باشد کوچک از هیزم و علف و غیره که بر پشت بندند. کاره . (برهان : کاره ).حمل و بسته و هر چیز که برای حمل کردن فراهم کنند. (ناظم الاطباء). چیزی که بر سر و پشت و...