کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آنگاه
لغتنامه دهخدا
آنگاه . (ق مرکب ) پس از آن . پس . سپس . آنگه . در آخر. بعد. بعد از آن : چو سی روزگردش بپیمایدادو روز و دو شب روی ننمایداپدید آید آنگاه بارنگ زرد... فردوسی .آنگاه یکی ساتگنی باده برآرد. منوچهری .وآنگاه یکی زرگرک زیرک جادوبه آژیر بهم بازنهاده لب هر دو....
-
پس آنگاه
لغتنامه دهخدا
پس آنگاه . [ پ َ ] (ق مرکب ) سپس : برو کرد جوشن همه چاک چاک پس آنگاه بر تارکش ریخت خاک . فردوسی .پس آنگاه بهرام و ایزد گشسب نشستند با جنگجویان بر اسب .فردوسی .
-
از آنگاه باز
لغتنامه دهخدا
از آنگاه باز. [ اَ ] (ق مرکب ) منذ. مذ. از آن زمان .
-
واژههای همآوا
-
آنگاه
لغتنامه دهخدا
آنگاه . (ق مرکب ) پس از آن . پس . سپس . آنگه . در آخر. بعد. بعد از آن : چو سی روزگردش بپیمایدادو روز و دو شب روی ننمایداپدید آید آنگاه بارنگ زرد... فردوسی .آنگاه یکی ساتگنی باده برآرد. منوچهری .وآنگاه یکی زرگرک زیرک جادوبه آژیر بهم بازنهاده لب هر دو....
-
جستوجو در متن
-
جاجاجا
لغتنامه دهخدا
جاجاجا. (صوت مرکب ) کلمه ای است که مرغان خانگی را گویند آنگاه که آنان را برفتن به لانه خواندن خواهند. آوازیست که مرغان خانگی را گویند آنگاه که آنان را بسوی جای خود راندن خواهند. رجوع به جاجا شود.
-
از آن وقت
لغتنامه دهخدا
از آن وقت . [ اَ وَ] (ق مرکب ) از آنگاه . - از آن وقت باز ؛ مُنذُ. مُذ. از آن زمان پس .
-
کشیمنی
لغتنامه دهخدا
کشیمنی . [ ک َ /ک ِ م َ ] (ص نسبی ) با پیمایش . بوزن . مقابل عددی چنانکه نان را آنگاه که در ترازو کشند کشیمنی گویند و آنگاه که یک یک بی کشیدن فروشند عددی نامند. (یادداشت مؤلف ). مقابل چکی . مقابل عددی . رجوع به کشمنی شود.
-
فوتینا
لغتنامه دهخدا
فوتینا. [ ت ِ ] (صوت ) در تداول اطفال ، آوازی که علامت تحقیر مخاطب است آنگاه که خواسته اذیتی کند و دست نیافته ، یا دروغی گفته و مشتش باز شده . (یادداشت مؤلف ). یا آنگاه به کار برند که کسی چیزی خواهد و به او ندهند، و معنی آن این است : نمیدهم . دماغ س...
-
ابراض
لغتنامه دهخدا
ابراض . [ اِ ] (ع مص ) گیاه گوناگون برآوردن زمین آنگاه که گیاهان را برای خردی و حقیری از یکدیگر باز نتوان شناخت .
-
ابلیز
لغتنامه دهخدا
ابلیز. [ اِ ] (ع اِ) خاک و لای مصر آنگاه که نیل فرونشیند. طین مصر .
-
آی بابا
لغتنامه دهخدا
آی بابا. (اِخ ) (از: ترکی آی ، ماه + فارسی بابا، پدر) نامی است که مادران ماه را دهند آنگاه که کودکان شیرخواره ٔ خود را با نشان دادن ماه بازی دهند.
-
آفتاب پهن
لغتنامه دهخدا
آفتاب پهن . [ پ َ ] (اِ مرکب ) در تداول خانگی ، آنگاه از بامداد که قسمتی از سطح سرای را آفتاب گیرد.
-
ذات المنار
لغتنامه دهخدا
ذات المنار. [ تُل ْ م ِ ] (اِخ ) موضعی باشد به اول زمین شام از سوی حجاز و ابوعبیدة آنگاه که به شام میشد بدانجا نزول کرد.