کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انقردیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انقردیا
لغتنامه دهخدا
انقردیا. [ اَ ق ِ ] (یونانی ، اِ) معنی آن «مانند دل »باشد و آن چیزی است که بلادر گویند. و بهترین وی آن است که سیاه و فربه باشد و چون بشکنند پرشیر بود... و بعربی ثمرة البلادر خوانند و بهندی بلاوه گویند. (برهان قاطع). تمرالفهم . بلاذر . (یادداشت مؤلف ...
-
واژههای مشابه
-
عسل انقردیا
لغتنامه دهخدا
عسل انقردیا. [ ع َ س َ ل ِ اَ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عسل بلادر. عسل البلادر. رجوع به عسل بلادر و عسل البلادر شود.
-
جستوجو در متن
-
تمرالفهم
لغتنامه دهخدا
تمرالفهم . [ ت َ رُل ْ «؟» ] (اِ) بلادر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بلادر. انقردیا . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به بلادر شود.
-
دواءالشعیر
لغتنامه دهخدا
دواءالشعیر. [ دَ ئُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح داروسازی ) معجون انقردیا. معجون البلادر. (یادداشت مؤلف ).
-
انفرویا
لغتنامه دهخدا
انفرویا. [ ] (اِ) بلادر. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 63). ظاهراً محرف انقردیاست . رجوع به بلادر و انقردیا شود.
-
عسل بلادر
لغتنامه دهخدا
عسل بلادر. [ ع َس َ ل ِ ب َ دُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رطوبت سیاه چسبنده است که از بلادر برمی آید در حین فشار، و آن را دهن بلادر نیز نامند. (از مخزن الادویة). شیره ٔ بلادر. عسل البلادر. عسل انقردیا. رجوع به عسل البلادر و بلادر شود : و عسل بلادر بر...
-
بلادر
لغتنامه دهخدا
بلادر. [ ب َ دُ ] (هندی ، اِ) میوه ایست که به خسته ٔ خرمای هندی مشابهت دارد و مغز او شیرین باشد و پوست او سیاه بود و برو سوراخها بود همچنان که بر پوست بادام ،و در آن سوراخها بر شبه عسل چیزی باشد که چون بر اندام زنند ریش گرداند. (از تذکره ٔ ضریر انطاک...
-
ادویه
لغتنامه دهخدا
ادویه . [ اَدْ ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) ج ِ دَواء. داروها. عقاقیر : هر کس بکاشان ... رسیده ... بر دارالمرضی و فاروقهای ثمین و انواع ادویه و معاجین و تفرقه ٔ آن بر فقراء و مساکین اطلاع یافته داند... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 22). || گاه در تداول عوام ادوی...