کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انقراض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انقراض
لغتنامه دهخدا
انقراض . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) رفتن و درگذشتن ، یقال انقرض القوم ؛ اذا درجوا و لم یبق منهم احد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بریده شدن . به آخر رسیدن مدت . (آنندراج ). به آخر رسیدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). سپری شدن . (تاج المصادر ب...
-
واژههای همآوا
-
انغراز
لغتنامه دهخدا
انغراز. [ اِ غ ِ ] (ع مص ) فروکرده شدن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
منقرض
لغتنامه دهخدا
منقرض . [ م ُ ق َ رَ ] (ع اِ) انقراض . پایان . نهایت . آخر.وقت انقراض : ذکر هر یک تا منقرض زمان چون چشمه ٔ خورشید تابان خواهد بود. (جهانگشای جوینی ).
-
غرب
لغتنامه دهخدا
غرب . [ غ َ ] (اِخ ) (الَ ...) در زمان قدیم به قسمت جنوب غربی اسپانیا و مخصوصاً به پرتقال جنوبی اطلاق می شد و پس از انقراض امویین ملوک الطوائفی شد. (از اعلام المنجد). رجوع به مغرب اقصی شود.
-
شیبان
لغتنامه دهخدا
شیبان . [ ش َ ] (اِخ ) ابن احمدبن طولون . پنجمین از امرای بنی طولون ، جلوس و عزل 292 هَ . ق . انقراض سلسله در زمان او به دست خلفای عباسی صورت گرفت . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) شری». وی از امرای قحطبةبن شبیب در تسخیر عراق عرب و انقراض دولت آل مروان بوده است . (از حبیب السیر چ 1 تهران جزء 2 از ج 2 ص 73).
-
قاسم واثق
لغتنامه دهخدا
قاسم واثق . [ س ِ م ِ ث ِ] (اِخ ) دومین از امیران حمودی الجزیرة الخضراء است . امیران حمودی از 431 تا 450 هَ . ق . در جزیره ٔ خضراء فرمانروائی داشتند و به دست بنی عباد انقراض یافتند. (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام چ 1312 تهران ص 20).
-
لذریق
لغتنامه دهخدا
لذریق . [ ل ُ ] (اِخ ) سلطان نصرانی اندلس و آخرین ملوک مسیحی اسپانیا و بازپسین ملک سلسله ٔ قوط و کشته شدن او و انقراض دولت نصاری در اسپانیا به روز یکشنبه پنجم شوال سال 92 هَ . ق . بود. (نفخ الطیب ج 1 ص 140) (الحلل السندسیة ج 1 و ج 2).
-
بالاغات
لغتنامه دهخدا
بالاغات . (اِخ ) نام ناحیه ایست در هندوستان در شمال فلات دکن . سرزمینی است حاصلخیز و دارای جنگلهای پهناور و معادن الماس و مس . پس از انقراض سلاطین تیموری هند، این ناحیه توسط حیدرشاه تصرف شد و سپس به نظام حیدرآباد رسید و اکنون جزء حکومت مدرس اداره میش...
-
چترنگ
لغتنامه دهخدا
چترنگ . [ چ َ رَ ] (اِ) شترنگ .شطرنج . کریستنسن گوید: ...متن بعضی از این رمانها که از تاریخ ساسانیان حکایت میکند و در آخرین قرن سلطنت این دودمان تألیف یافته ، موجود است ولی نگارش آن از قرون بعد از انقراض ساسانی است ، مانند «کارنامک اردشیری پاپکان » ...
-
خان گیلان
لغتنامه دهخدا
خان گیلان . [ ن ِ ] (اِخ ) نام رمانی است تاریخی مشتمل بر مختصری از سوانح آخرین مرحله ٔ فرمانروایی کارکیاخان احمد در گیلان و انقراض حکومت او بدست توانای شاه عباس کبیر، این رمان بوسیله ٔ محمدعلی صفاری در سال 1311 هَ . ش . برشته ٔ تحریر درآمده است .
-
علی ایوبی
لغتنامه دهخدا
علی ایوبی . [ ع َ ی ِ اَی ْ یو ] (اِخ ) ابن محمود مظفربن محمد منصوربن تقی الدین عمر مظفربن شاهنشاه ایوب ، ملقّب به نورالدین . از امرای ایوبی . وی در سال 635 هَ . ق . متولد شد و پس از انقراض دولت ایوبی . در دمشق مسکن گزید و در سال 692 هَ . ق . در آنجا...
-
غرب اقصی
لغتنامه دهخدا
غرب اقصی . [ غ َ ب ِ اَ صا ] (اِخ ) در تاریخ ایران باستان آمده ، از جغرافیای سترابون صری استنباط می شود که غرب اقصی برای عالم آنروزی مملکت ایبریها (اسپانیای کنونی ) بوده ، و شرق اقصی هندوستان . در اعلام المنجد ذیل الغرب چنین آمده : غرب اسمی بود که در...