کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انعطاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انعطاف
لغتنامه دهخدا
انعطاف . [ اِ ع ِ ] (ع مص ) دوتا شدن و بازگردیدن و خم شدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). انثناء. (از اقرب الموارد). خم گرفتن و برگردیدن . (غیاث اللغات ). بدو درآمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). تاه شدن . برتافتن . میل کرد...
-
واژههای مشابه
-
زاویه ٔ انعطاف
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ انعطاف . [ ی َ / ی ِ ی ِ اِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )زاویه ای را که از (تقاطع) خط منعطف و خطی که موازی خط شعاعی است و به مضی ٔ (چشم بیننده ) متصل است پدید آید، زاویه ٔ انعطاف نامند. و زاویه ٔ انعطاف گاه بزرگ است و آن در صورتی است که جسم ...
-
قابلیت انعطاف
لغتنامه دهخدا
قابلیت انعطاف . [ ب ِ لی ی َ ت ِ اِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) انعطاف پذیری . قابلیت انحناء. قابلیت خمیدگی پذیرفتن (اصطلاح فیزیک ).
-
جستوجو در متن
-
مواتی
لغتنامه دهخدا
مواتی . [ م ُ ] (ع ص ) کمان نرم و قابل انعطاف . (ناظم الاطباء).
-
پیچ خوار
لغتنامه دهخدا
پیچ خوار. [ خوا / خا ] (نف مرکب ) که پیچ خورد. که بتابد. که قابلیت انعطاف داشته باشد. که تواند خمید. که توانش خمانید.
-
خم ناپذیر
لغتنامه دهخدا
خم ناپذیر. [ خ َ پ َ ] (نف مرکب ) کج نشونده . غیرقابل انحناء. تانشو. غیرقابل انعطاف . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خم ناپذیری
لغتنامه دهخدا
خم ناپذیری . [ خ َ پ َ ] (حامص مرکب ) کج نشوندگی . انعطاف ناپذیری . تانشوندگی . دولانشوندگی . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
زاویه ٔ عطفیة
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ عطفیة. [ ی َ / ی ِ ی ِ ع َ فی ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از دو سبب اختلاف زاویه ٔ انعطاف ، کوچکی و بزرگی ، زاویه ٔ عطفیه است . رجوع به شرح تذکره ٔ خفری فصل یکم باب دوم و رجوع به زاویه ٔ انعطاف شود.
-
انعساف
لغتنامه دهخدا
انعساف . [ اِ ع ِ ] (ع مص ) خم گرفتن و دوتا شدن و درپیچیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انعطاف . (از اقرب الموارد).
-
انعیاج
لغتنامه دهخدا
انعیاج . [ اِ ] (ع مص )میل کردن برچیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انعطاف . (از اقرب الموارد). بر در آمدن و میل کردن . (آنندراج ). خم شدن و میل کردن . (از یادداشت مؤلف ).
-
منقشلاق
لغتنامه دهخدا
منقشلاق . [ م َ ق ِ ] (اِخ ) منقشلاغ : شیبانی خان مغلوب شده عنان به صوب منقشلاق انعطاف داد و از منقشلاق به راه خوارزم متوجه بخارا گشت . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 274). رجوع به مدخل قبل شود.
-
تعوج
لغتنامه دهخدا
تعوج . [ ت َ ع َوْوُ ] (ع مص ) کژ شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). کج گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعوج چوب و مانند آن ؛ خلاف اعتدال آن . (از اقرب الموارد). || انعطاف ناقه . (از اقرب الموارد).
-
کزة
لغتنامه دهخدا
کزة. [ ک َ ز زَ ] (ع ص )مؤنث کَزّ. (از اقرب الموارد). رجوع به کز شود. || مرة. (اقرب الموارد). || قوس کزة؛ که در چوب آن خشکی باشد از انعطاف . (از اقرب الموارد). کمان خشک چوب درخمیدگی . || بَکرَة کَزَّه ، چرخ تنک سخت آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ).