کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انسانانگاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
انگاری
لغتنامه دهخدا
انگاری . [ اَ / اِ ] (ق ) انگار. گویی : انگاری باران می آید. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به انگار شود.
-
انسان
لغتنامه دهخدا
انسان . [ اِ ] (ع اِ) مردم ، واحد و جمع و مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) . مردم . (ترجمان القرآن جرجانی ) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (مؤید الفضلاء) (السامی ). آدمی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). حیوانات ناطق . (ازتعریف...
-
انسان
لغتنامه دهخدا
انسان . [اِ ] (اِخ ) نام سوره ٔ هفتاد و ششم از قرآن مجید. مکی است و دارای 31 آیه . آن را سوره ٔ دهر نیز نامند.
-
سهل انگاری
لغتنامه دهخدا
سهل انگاری . [ س َ اِ ] (حامص مرکب ) عمل سهل انگار. رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
روح انسان
لغتنامه دهخدا
روح انسان . [ ح ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روح انسانی . در حکمة الاشراق (ص 267) آمده : روح انسان که همان روح الهی است در این عالم نیست ، آری او را تعلقی ببدن است : چون تعلق مَلِک به ملک ، و در آن چنانکه خواهد تصرف کند، و مادام که تعلق آن ثابت ما...
-
انسان دوست
لغتنامه دهخدا
انسان دوست . [ اِ ](ص مرکب ) آنکه افراد آدمی را دوست دارد. بشردوست .
-
انسان دوستی
لغتنامه دهخدا
انسان دوستی . [ اِ ](حامص مرکب ) دوست داشتن افراد انسانی . بشر دوستی .
-
جستوجو در متن
-
دامغان
لغتنامه دهخدا
دامغان . (اِخ ) شهر دامغان در شمال خاوری سمنان و 70هزارگزی شمال باختر شاهرود، سر راه شوسه و راه آهن تهران به خراسان واقع و مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است :طول 54 درجه و 20 دقیقه و 8 ثانیه . عرض 36 درجه و 9 دقیقه 48 ثانیه . ارتفاع 1130 گز و اختلاف س...
-
کم
لغتنامه دهخدا
کم . [ ک َ ] (ص ، ق ) اندک باشد که در مقابل بسیار است . (برهان ) (آنندراج ). اندک و قلیل . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). قلیل . نذر. یسیر. اندک . نزیر. نزر. منزور. بخس . مقابل بسیار و کثیر و زیاد وبیش و افزون . با آمدن ، آوردن ، دادن ، زدن ،...
-
خمینی
لغتنامه دهخدا
خمینی . [ خ ُ م َ / م ِ ] (اِخ ) روح اﷲ. آیت اﷲ العظمی روح اﷲ الموسوی الخمینی .ولادت امام : امام خمینی رضوان اﷲ علیه روز بیستم جمادی الثانی (برابر با سالروز میلاد دخت گرامی پیامبر، حضرت فاطمه ٔ زهرا (س ) سال 1320 هَ . ق . در شهرستان خمین چشم به جهان ...