کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انداد
لغتنامه دهخدا
انداد. [ اَ ] (اِ) هر گیاهی که به بینی رنج رساند. (ناظم الاطباء). تره تیزک . کیکیز. جرجیر. مردم سیستان تره تیزه گویند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 103 الف ). جرجیر دشتی . ایهقان . (یادداشت مؤلف ). || گچ . (ناظم الاطباء). در برخی جاها به معنی اندود و کاه...
-
انداد
لغتنامه دهخدا
انداد. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان مشهد با 617تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات ،پنبه و کنجد است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
انداد
لغتنامه دهخدا
انداد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نِدّ. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (دهار) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). همتایان . همانندان . امثال . نظرا. (فرهنگ فارسی معین ).
-
انداد
لغتنامه دهخدا
انداد. [ اِ ] (ع مص ) پراکندن اشتران را. (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مند
لغتنامه دهخدا
مند. [ م ُ ن ِدد ] (ع ص ) آنکه پراکنده می کند شتران را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انداد شود.
-
انکاف
لغتنامه دهخدا
انکاف . [ اِ ] (ع مص ) پاک گردانیدن از ننگ و عار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنزیه و پاک گردانیدن کسی را از چیزی که از آن ننگ دارد. (از اقرب الموارد): انکاف اﷲ سبحانه ؛ تنزیهه و تقدیسه عن الانداد. (منتهی الارب ). انکفه اﷲ؛ ای نزهه و قدسه . (اقرب ...
-
ندید
لغتنامه دهخدا
ندید. [ ن َ ] (ع اِ) مانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (دهار). همتا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء). ند. (اقرب الموارد). نظیر. (غیاث اللغات ). شبیه . عدیل . مثل . ج ، نُدَداء، انداد : شمه ٔ خلق تو...
-
ند
لغتنامه دهخدا
ند. [ ن ِدد ] (ع اِ) همتا. (منتهی الارب ) (دهار) (جهانگیری ) (آنندراج ) (دستوراللغة) (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء). مِثْل . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (جهانگیری ) (زمخشری ) (غیاث اللغات ). نظیر. (اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). شبیه بِدّ. (یادداشت مؤلف...
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) مرتعش . عبداﷲبن محمد نیشابوری . ابوالفرج بن الجوزی در صفةالصفوة آرد که : او صحبت جنید دریافته است و اقامت او به بغداد در مسجد شونیزیّه بود. و گفتندی که عجائب بغداد سه چیز است : اشارات شبلی ، نکت مرتعش و حکایات جع...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (القاضی ... مکی ) (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن تاج الدین بن محمد متوفی بسال 1066 هَ . ق . قاضی ادیب از اهالی مکه واصلش از مدینه بود اشعار و منشآتش لطیف است و او راست : «فتاوی فقهیة» که پسرش احمد در مجموعه ای بنام «تاج المجامیع...