کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انخراق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انخراق
لغتنامه دهخدا
انخراق . [ اِ خ ِ ] (ع مص ) دریده شدن و پاره پاره گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دریده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). || گذشتن باد از دبر. (آنندراج ). || (اِمص ) دریدگی و پاره پاره شدگی . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
انثقاب
لغتنامه دهخدا
انثقاب . [ اِ ث ِ ] (ع مص ) سوراخ دار گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سوراخ دار شدن . (آنندراج ). انخراق . (از لسان ذیل اقرب الموارد).
-
پارگی
لغتنامه دهخدا
پارگی . [ رَ / رِ ] (حامص )چگونگی چیزی پاره . انخراق . کهنگی و دریدگی . (غیاث اللغات ). || قحبگی . (برهان ). || (اِ) حوض کوچک که آب غسلخانه و مطبخ در آن جمع شود. (غیاث اللغات ). و ظاهراً مصحف یا مخفف پارگین است .
-
دریدگی
لغتنامه دهخدا
دریدگی . [ دَدَ / دِ ] (حامص ، اِ) حالت و چگونگی دریده . چاک و شکاف و انشقاق و انخراق و پاره شدگی . (ناظم الاطباء). پارگی . پارگی بدرازا. شکافتگی . خرق . (یادداشت مرحوم دهخدا). عوار. (منتهی الارب ). وهی . (دهار) : دل کسی به یتیم کسی نمی سوزدکسی دریدگ...
-
دوخته
لغتنامه دهخدا
دوخته . [ت َ / ت ِ ] (ن مف ) خیاطی شده . (ناظم الاطباء). مکتوب . کتیب : حلبه ؛ تعویذ دوخته در چرم . (منتهی الارب ). و ثوب مخیط. ثوب مخیوط؛ جامه ٔ دوخته شده . (منتهی الارب ). فتق ؛ دوخته بازکردن . (تاج المصادر بیهقی ) : بیوفا هست دوخته به دو نخ بیوفا ...
-
پاره
لغتنامه دهخدا
پاره . [ رَ / رِ ] (اِ) پینه که بجامه ٔ کهنه زنند. رقعه . پینه . وصله . دَرپی . خرقة. الترویم ؛ پاره دردادن جامه . (زوزنی ). اَللدّم ؛ پاره در جامه دادن . (تاج المصادر بیهقی ) : زیرا که بر پلاس نه نیک آیدبر دوخته ز ششترئی پاره . ناصرخسرو.نیست آزاده ر...