کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انحیاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انحیاش
لغتنامه دهخدا
انحیاش .[ اِ ] (ع مص ) رمیدن از کسی و ترنجیدن و منقبض گشتن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رمیدن ومنقبض گشتن . (از اقرب الموارد). رمیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || ماینحاش فلان من شی ٔ؛ باک نمیدارد فلان از چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم...
-
جستوجو در متن
-
رمیدن
لغتنامه دهخدا
رمیدن . [ رَ دَ ] (مص ) نفرت گرفتن . (آنندراج ). احتراز نمودن بواسطه ٔ نفرت و کراهت . (ناظم الاطباء). شمیدن . (برهان ). انحیاش . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). استنفار. (از منتهی الارب ). نفار. نفور. (تاج المصادر بیهقی ) : رمیدنداز آن پهلو نامو...