کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انحیاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انحیاز
لغتنامه دهخدا
انحیاز. [ اِ ] (ع مص ) برگشتن از چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). یقال : انحاز عنه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) . || از خانمان بجای دیگر رفتن قوم . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). یقال ...
-
واژههای همآوا
-
انهیاض
لغتنامه دهخدا
انهیاض . [ اِ ] (ع مص ) پشکل انداختن مرغ . || شکسته شدن استخوان بعد گرفتگی .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شکسته شدن استخوان پس از جبری . (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
برگشتن
لغتنامه دهخدا
برگشتن . [ ب َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) برگردیدن . رجعت کردن . (ناظم الاطباء). مقابل رفتن . (فرهنگ فارسی معین ). بازگشتن . واگشتن . مراجعت کردن . عودت کردن . عود کردن . بازآمدن . بازپس آمدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع . عودت . احریراف . اًزدهاف . اًصماء. اص...