کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انحطاط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انحطاط
لغتنامه دهخدا
انحطاط. [ اِ ح ِ ] (ع مص ) سوی نشیب رفتن شتر بکشیدن مهار. || فرود آمدن در منزل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فرود آمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ) (فرهنگ فارسی معین ). بیفتادن . (مصادر زوزنی ). فروافتادن . فرود آمدن . پست شدن ...
-
واژههای همآوا
-
انحتات
لغتنامه دهخدا
انحتات . [ اِ ح ِ ] (ع مص ) خراشیده و فروریخته شدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || فروافتادن برگ از درخت ؛ انحت ّ الورق . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
منخفض
لغتنامه دهخدا
منخفض . [ م ُ خ َ ف َ ] (ع اِ) محل انحطاط. (ناظم الاطباء).
-
اخناکار
لغتنامه دهخدا
اخناکار. [ اَ ](اِخ ) شهریست در افغانستان واقع در مسافت 70 هزارگزی شمال غربی اتوک و آن در قدیم شهری بزرگ بود و امروز بسیار انحطاط یافته است . (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
-
حبالی
لغتنامه دهخدا
حبالی . [ ح َ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ حُبْلی ̍. آبستنان : و دانست که شرفات [ آمال ] در انحطاط است و حبالای امانی او در اسقاط. (جهانگشای جوینی ).
-
زانطه
لغتنامه دهخدا
زانطه . [ طِ ] (اِخ ) شهری است در یوگسلاوی و لشکر عثمانی بسال 1697 در کنار همین شهر از اطریش شکست خورد و پس از این شکست بود که نفوذ دولت عثمانی در بالکان رو به انحطاط نهاد. (از ملحقات منجد اللغه ).
-
ژیبن
لغتنامه دهخدا
ژیبن . [ ب ُ ] (اِخ ) گیبن . ادوارد. نام مورّخ انگلیسی مؤلف «تاریخ انحطاط و سقوط امپراطوری روم ». متولد در پوتنی بسال 1737 و متوفی در لندن بسال 1794 م . و نیز او را کتابی است درباره ٔ اساس سلطنت عثمانی .
-
شاه میری
لغتنامه دهخدا
شاه میری . (اِ مرکب ) شاه ْمُردی . زمان و دورانی که شاه میرد. مرگ شاه . در شاه میریهای زمانهای انحطاط ایران قتلها و غارتهای بسیار روی میداد. (یادداشت مؤلف ).
-
اوستیا
لغتنامه دهخدا
اوستیا. [ اُ ] (اِخ ) شهری است قدیمی در ایتالیا بر مصب تیبره . در قرن 4 ق . م . برای حفاظت رم ساخته شد و بندرگاه رم گردید. پس از قرن سوم م . رو به انحطاط گذاشت . (دایرةالمعارف فارسی ).
-
پاتینو
لغتنامه دهخدا
پاتینو. [ ن ُ ] (اِخ ) خوزه . مرد سیاسی اسپانیائی مولد بسال 1667م . مطابق با 1078 هَ . ق . در میلان . وفات در سنه ٔ 1736 مطابق با 1149 هَ . ق . و وی برای رهائی اسپانیا از انحطاط کوشش بسیار کرده است .
-
قرائن
لغتنامه دهخدا
قرائن . [ ق َ ءِ ] (اِخ ) (امیر...) امیری از امرای پرویز و حاکم ملک روم بود چون دولت ساسانیان روی در انحطاط نهاد او طمع درملک کرد و به تغلب و استیلاء پادشاه شد، مدت دو سال حکم کرد. ارکان دولت با او درنساختند و در شکارگاه بر دست امیری کشته شد. (تاریخ ...
-
پستی گرفتن
لغتنامه دهخدا
پستی گرفتن . [ پ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب )فرود آمدن . تنزل . نزول کردن . نازل شدن : چو شب رفت و بر دشت پستی گرفت هوا چون مغ آتش پرستی گرفت . عنصری .نالم به دل چو نای من اندر حصار نای پستی گرفت همت من زین بلندجای . مسعودسعد.|| پست گشتن . کوتاه شدن . ا...
-
اشک
لغتنامه دهخدا
اشک . [ اَ ] (اِخ ) بیست ودوم یا بلاش اول . فرزند ونن بود و پس از مرگ وی در51 یا 52 م . به تخت نشست . وی آخرین شاه نامی اشکانی است و پس از او دولت اشکانی رو به انحطاط میرود. این انحطاط در تزاید است تا به انقراض منتهی میشود. سلطنت بلاش اول در تاریخ ای...