کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انجیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انجیلی
لغتنامه دهخدا
انجیلی . [ اَ] (اِ) درختی از تیره ٔ انجیلی ها که در جنگلهای شمال ایران وجود دارد. تو. توی . توئی آسوندار. (فرهنگ فارسی معین ). درخت انجیلی تا اندازه ای سایه پسند است .جست فراوان میدهد ولی جستهای آن بهم جوش میخورند و چوب آن ارزش صنعتی خود را از دست می...
-
انجیلی
لغتنامه دهخدا
انجیلی . [ اِ ] (ص نسبی ) منسوب به انجیل . (ناظم الاطباء): کلیسای انجیلی .
-
جستوجو در متن
-
انچیلو
لغتنامه دهخدا
انچیلو. [ اَ ] (اِ)انجیلی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به انجیلی شود.
-
انجول
لغتنامه دهخدا
انجول . [ اَ ] (اِ) انجیلی . (فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به انجیلی شود.
-
امبورتل
لغتنامه دهخدا
امبورتل . [ اُ ت ِ ] (اِ) انجیلی . منسوب به انجیل . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به انجیلی شود.
-
تفی
لغتنامه دهخدا
تفی . [ ت َ ] (اِ) انجیلی (در گرگانرود). رجوع به انجیلی و جنگل شناسی ساعی ص 182 شود.
-
دمرآغاجی
لغتنامه دهخدا
دمرآغاجی . [ دَ م ِ ] (ترکی ،اِ مرکب ) ترجمه ٔ آسوندار (آهن دار) فارسی است که بعضی فارسان ترکی گو این درخت را نام داده اند. توی . انجیلی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به توی و انجیلی شود.
-
زوند
لغتنامه دهخدا
زوند. (اِ) آسوندار. (فرهنگ فارسی معین ). نامی است که در اطراف رشت به «انجیلی » دهند. رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 182 و انجیلی شود.
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ](اِخ ) لقب قدیس لوقای انجیلی . (از اقرب الموارد).
-
توی
لغتنامه دهخدا
توی . (اِ) در رشت و مازندران آن را انجیلی نیز گویند و در ناحیه ٔ حاجی لر و آستارا به نام دَمِر آغاجی معروف است . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). درختی است .رجوع به تو و جنگل شناسی ساعی ص 182 و انجیلی شود.
-
دمیرآغاجی
لغتنامه دهخدا
دمیرآغاجی . [ دَ ] (ترکی ، اِ مرکب ) نارمشک . رمان مصری . (یادداشت مؤلف ).درخت انجیلی که در آستارا دمیرآغاجی و در اردبیل آغجه قین و در اطراف رشت زوند و در مازندران و گرگان و کجور انجیلی نامند. (از جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 182).
-
نیم سوخته
لغتنامه دهخدا
نیم سوخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) چیزی که قسمتی از آن سوخته شده باشد. که جزئی از آن سوخته و جزئی سالم باشد. که از آتش آسیب دیده اما به کلی نسوخته و از بین نرفته است : پس مردی از آن ترسایان انجیلی نیم سوخته برگرفت و سوی قیصر رفت . (مجمل التواریخ ...
-
درخت آهن
لغتنامه دهخدا
درخت آهن . (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اَنجیلی که درختی است جنگلی مخصوص شمال ایران و چوب بسیار محکمی دارد، و آنرا دَمیر آغاجی یعنی درخت آهن نیز نامند. (از دائرةالمعارف فارسی ).
-
ذوثعلبان
لغتنامه دهخدا
ذوثعلبان . [ ث َ ل َ ] (اِخ ) نام مردی ترسا از مردم یمن که در فاجعه ٔ اصحاب اخدود، انجیلی نیم سوخته به قصد تظلم از ذونواس حمیری به قیصر برد. (مجمل التواریخ و القصص ص 169).