کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انجوج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انجوج
لغتنامه دهخدا
انجوج . [ اَ ] (اِ) چوب عود باشد و بهترین وی آن است که در ته آب نشیند، گویند عود بیخ درختی است که آنرا میکنند و در زیر خاک دفن میکنند تا مدتی معین ، بعد ازآن بر می آورند، پوسیده ٔ آنرا میتراشند باقی عود خالص می ماند و بوی معطری دارد. بهترین آن مندلی ...
-
واژههای همآوا
-
عنجوج
لغتنامه دهخدا
عنجوج . [ ع ُ ] (ع ص ) اسب جواد و شتر نیکو. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). اسب و شتر نیکو و بلند و طویل . (از اقرب الموارد). || (اِ) اول جوانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، عَناجیج . (منتهی الارب )...
-
جستوجو در متن
-
عود هندی
لغتنامه دهخدا
عود هندی . [ دِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) درختی است از تیره ٔ فرفیونیان که دارای شیره ٔ تلخ و سمی میباشد، و چون این شیره در مجاورت با انساج چشم تولید کوری میکند لذا درخت مزبور را کورکننده نیز گویند. اصل این درخت از نواحی شرقی هندوستان و مالزی وسر...
-
سینه
لغتنامه دهخدا
سینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) معروف است و به عربی صدر گویندش . (برهان ).صدر. (آنندراج ). بر. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). صاف ، لطیف ، روشن ، صبح و صبح پرور از صفات و آب شیر، آئینه ٔ بلور، پرنیان ، یاسمن ، یاسمن برگ ، ترنج از تشبیهات اوست و در سینه ٔ عشاق با ا...
-
عود
لغتنامه دهخدا
عود. (ع اِ) چوب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). چوب مطلق ، از هر درخت که باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ج ، عیدان ، أعواد (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اقرب الموارد)، و اَعْوُد. (اقرب الموارد) : او زنا کرده جزا صد چوب بودگوید اومن ...