کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انثار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انثار
لغتنامه دهخدا
انثار. [ اِ ] (ع مص ) خون آوردن بزدن نیزه بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ارعاف ، یقال : طعنه فانثره . (از اقرب الموارد). خون از بینی بیاوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || بر بن بینی افکندن کسی را. || بیرون آوردن آنچه در بینی باشد. (م...
-
واژههای همآوا
-
انصار
لغتنامه دهخدا
انصار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نصیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ِ ناصر. (از اقرب الموارد). یاری دهندگان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). یاری کنندگان . یاران : انصار حق را سعادت هدایت راه راست نمود. (کلیله و دمنه ). نفاذ کارها به اهل بص...