کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انتفال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انتفال
لغتنامه دهخدا
انتفال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) جُستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). طلب کردن . (از اقرب الموارد). || بیزار شدن از چیزی و دور گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تبری جستن از چیزی و دور شدن از آن . (از اقرب الموارد). از چیزی ب...
-
جستوجو در متن
-
منتفل
لغتنامه دهخدا
منتفل . [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) نماز نفل گزارنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه نماز نافله بجا می آورد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه می جوید. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به انتفال شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن المفلح الطرابلسی الشامی ، مکنی به ابن منیر. در سنه ٔ 473 هَ .ق . در طرابلس که از بلاد شام است تولد یافته و بنام جدش که احمدبن مفلح بوده است نامیده شده و در همان بلد نشو و نما یافته و بتأییدات یزدانی بسعادت تحصیل علوم و تک...