کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبوهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انبوهی
لغتنامه دهخدا
انبوهی . [ اَم ْ ] (حامص ) فراوانی و افزونی و بسیاری و کثرت و جمعیت و جماعت . (ناظم الاطباء). بسیاری . تعدد. تکثر. کثرت . جمعیت . (فرهنگ فارسی معین ). کثافت . زحام .ازدحام . تزاحم . گشنی . (یادداشت مؤلف ) : چون کَشَف انبوهی غوغا بدید بانگ و ژخ ّ مرد...
-
واژههای مشابه
-
انبوهی کردن
لغتنامه دهخدا
انبوهی کردن . [ اَم ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جمعیت کردن و بر یکدیگر فشار وارد آوردن . (ناظم الاطباء). زحمت . (تاج المصادر بیهقی ). زحام . (دهار). اعتراک . ازدحام . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). مداغشه . تهوش . تصادم . مداکاة. تمالؤ. (منتهی الارب...
-
انبوهی نمودن
لغتنامه دهخدا
انبوهی نمودن . [ اَم ْ ن ُ/ن ِ/ن َ دَ ](مص مرکب ) انبوهی کردن . رجوع به انبوهی کردن شود.
-
جستوجو در متن
-
متدائم
لغتنامه دهخدا
متدائم . [ م ُ ت َ ءِ ] (ع ص ) (از «دٔم ») انبوهی کننده . (آنندراج ). فراهم آورده و انبوهی کرده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تدائم شود.
-
اعتواک
لغتنامه دهخدا
اعتواک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) انبوهی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). انبوهی کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
تدائم
لغتنامه دهخدا
تدائم . [ ت َ ءُ ] (ع مص ) انبوهی کردن کاری بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انبوهی کردن غصه و کار بر کسی . (از المنجد). انبوهی کردن کار بر کسی و زحمت رساندن بر وی . (از اقرب الموارد).
-
زناط
لغتنامه دهخدا
زناط. [ زِ ] (ع مص ) انبوهی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) انبوهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ملاهسة
لغتنامه دهخدا
ملاهسة. [ م ُ هََ س َ ] (ع مص ) پیشی گرفتن بر چیزی و انبوهی نمودن بر آن . || انبوهی کردن بر طعام از حرص و آز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
انضناط
لغتنامه دهخدا
انضناط. [ اِ ض ِ ] (ع مص ) انبوهی نمودن بر چاه و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ازدحام و انبوهی کردن بر چاه و مانند آن . (از اقرب الموارد).
-
خلوت شدن
لغتنامه دهخدا
خلوت شدن . [ خ َل ْ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خالی شدن . || از انبوهی افتادن .کم رفت و آمد شدن . چون : خیابان خلوت شد؛ یعنی از مردم زیاد خالی شد، کثرت و انبوهی مردم در آن کم شد.
-
اعتراک
لغتنامه دهخدا
اعتراک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) انبوهی کردن در جنگ گاه . (آنندراج ) (منتهی الارب ). انبوهی کردن مردم در جنگ گاه . (ناظم الاطباء). انبوهی کردن و سخت کردن جنگ برخی را. (از اقرب الموارد). انبوهی کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). جمع شدن . (یاددا...
-
یاشماقلی
لغتنامه دهخدا
یاشماقلی . (اِ) نوعی ماکیان که پرهای انبوهی در زیر گلو دارد. مرغ ریشدار.
-
رستمون
لغتنامه دهخدا
رستمون . [ رُ ت َ ] (اِ) انبوهی مردمان و اجتماع آنان در یک جایی . (ناظم الاطباء). اما در جای دیگر دیده نشد.