کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبالس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انبالس
لغتنامه دهخدا
انبالس . [ اَم ْ ل ُ ] (یونانی اِ)درخت تاک . (از مفردات ابن البیطار) (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
انبالس لوقی
لغتنامه دهخدا
انبالس لوقی . [ اَم ْ ل ُ ] (یونانی ، اِ) فاشرا. هزارجشان . کرمةالبیضاء. حالق الشعر. عنب الحیه . نخوشی . (از برهان قاطع،ذیل فاشرا). رجوع به هر کدام از کلمات مزبور شود.
-
انبالس مالیا
لغتنامه دهخدا
انبالس مالیا. [ اَم ْ ل ُ ] (اِ) فاشرستین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). در لکلرک انبلس مالینا است و به فاشرشین معنی کرده و در مفردات ابن البیطار انبالس بالیا است .
-
انبالس لوقا
لغتنامه دهخدا
انبالس لوقا. [ اَم ْ ل ُ ] (اِ) بیونانی فاشرا است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به فاشرا شود.
-
جستوجو در متن
-
انبالش
لغتنامه دهخدا
انبالش . [ اَم ْ ل ُ ] (از یونانی ، اِ) درخت تاک . (ناظم الاطباء). رجوع به انبالس شود.
-
انبلس لوقی
لغتنامه دهخدا
انبلس لوقی . [ اَم ْ ب ِ ل ُ ] (ازیونانی ، اِ) فاشرا. (لکلرک ) . در متن عربی مفردات ابن البیطار انبالس لوفی است . و رجوع به فاشرا شود.
-
فاشرا
لغتنامه دهخدا
فاشرا. [ ش َ / ش ِ ] (سریانی ، اِ) نوعی از رستنی باشد که مانند عشقه بر درخت پیچد. خوشه و میوه ٔ آن زیاده بر ده دانه نمیشود، و آن در اول سبز و در آخر بغایت سرخ گردد. و آن را هزارجشان گویند یعنی هزارگز، و به شیرازی نخوشی خوانند بسبب آنکه میوه ٔ آن در ز...