کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انبال
لغتنامه دهخدا
انبال . [ اَم ْ ] (ع اِ) ج ِ نَبْل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به نبل شود.
-
انبال
لغتنامه دهخدا
انبال . [ اِم ْ ] (ع مص ) تیر انداختن . || تیر انداختن آموختن . || تیر دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تیر فرا کسی دادن . (تاج المصادر بیهقی ). تیر دادن بکسی تا آن را بیندازد. (از اقرب الموارد). || رسیدن و رطب شدن خرمای درخت . (منتهی...
-
جستوجو در متن
-
نبلان
لغتنامه دهخدا
نبلان . [ ن ُ ] (ع اِ) نبال . انبال . سهام . (المنجد). ج ِ نَبْل . رجوع به نبل شود.
-
نبل
لغتنامه دهخدا
نبل . [ ن َ ] (ع اِ) تیر. (فرهنگ نظام ) (غیاث اللغات ) (دهار) (مهذب الاسما). تیرهای عربی . نبل تیرهای عربی بود و نشاب تیرهای ترکی است .(از اقرب الموارد). تیر. مؤنث آید. واحد ندارد، یا[ واحد آن ] نبلة است ، یا خود واحد است . (منتهی الارب ) (آنندراج )...