کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انباشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انباشته
لغتنامه دهخدا
انباشته . [ اَم ْ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) پرکرده و ممتلی . (ناظم الاطباء).مملو. (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). آکنده . انبارده . ممتلی . مشحون . مآن . غاص . (یادداشت مؤلف ) : یکی گنبدی دید افراشته ز دینار سرتاسر انباشته . فردوسی .و در میان شهر آنجا کی مثلاً ...
-
جستوجو در متن
-
انپاشته
لغتنامه دهخدا
انپاشته . [ اَم ْ ت َ/ت ِ ] (ن مف )انباشته . (از ناظم الاطباء). رجوع به انباشته شود.
-
توپر
لغتنامه دهخدا
توپر. [ پ ُ ] (ص مرکب ) انباشته . مقابل کاواک و توخالی .از: «تو» (داخل ، اندرون ) + «پر» (مملو، انباشته ).
-
جماء
لغتنامه دهخدا
جماء. [ ج َ ] (ع مص ) گرد آمدن و انباشته شدن آب بر روی هم . (از اقرب الموارد).
-
جثا
لغتنامه دهخدا
جثا. [ ج ُ ] (ع اِ) سنگهای انباشته شده . (از معجم البلدان ).
-
انبوده
لغتنامه دهخدا
انبوده . [ اَم ْ دَ / دِ ] (ن مف ) انباشته شده . گردآمده . رجوع به انبودن شود.
-
پریده
لغتنامه دهخدا
پریده . [پ ُ دَ / دِ ] (ن مف ) پرشده . مملو. ممتلی . انباشته .
-
اندفان
لغتنامه دهخدا
اندفان . [ اِ دِ ] (ع مص ) پنهان گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پوشیده و پنهان شدن . (از اقرب الموارد). || انباشته شدن چاه و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انباشته شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
گوزن سرین
لغتنامه دهخدا
گوزن سرین . [ گ َ وَ س ُ ] (ص مرکب ) معشوقه ای که سرین وی مانند گوزن پر و انباشته باشد. (ناظم الاطباء).
-
کیمان
لغتنامه دهخدا
کیمان . (ع اِ) ج ِ کومة. (ناظم الاطباء). ج ِ کومة. تپه ها. انباشته ها. (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به کومة شود.
-
کوپه
لغتنامه دهخدا
کوپه . [ کوپ ْ پ َ / پ ِ / کو پ َ / پ ِ ] (ص ) روی هم انباشته (خاک و اشیاء دیگر). (فرهنگ فارسی معی-ن ).
-
غامدة
لغتنامه دهخدا
غامدة. [ م ِ دَ ] (ع اِ) چاه انباشته . || کشتی پر از بار. (منتهی الارب ).
-
شکم پر
لغتنامه دهخدا
شکم پر. [ ش ِ ک َ پ ُ ] (ص مرکب ) آنکه شکمش از غذا انباشته شده . سیر. (فرهنگ فارسی معین ).
-
وارف
لغتنامه دهخدا
وارف . [ رُ ] (اِ) بادزن . مروحه . (ناظم الاطباء). بادبزن . || هر چیز انباشته از کاه . (ناظم الاطباء). || هر چیز برآمده . (از ناظم الاطباء).