کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انباری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انباری
لغتنامه دهخدا
انباری . [ اَم ْ ] (اِ) هودجی که پشت فیل گذارند. (ناظم الاطباء). || (ص ) منسوب به انبار، شهر قدیمی در عراق یا منسوب به سکةالانبار نام کوچه ای در مرو. (از منتهی الارب ). || انباربان . انباردار. رجوع به انباردار شود. || پُرکن . (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤی...
-
انباری
لغتنامه دهخدا
انباری . [ اَم ْ ] (اِخ ) ابوالحسن . حکیم و ریاضی دان بود. رجوع به ابوالحسن انباری شود.
-
انباری
لغتنامه دهخدا
انباری . [ اَم ْ ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن ابی محمدقاسم بن بشاربن حسن . رجوع به ابن انباری ... شود.
-
انباری
لغتنامه دهخدا
انباری . [ اَم ْ ] (اِخ ) احمدبن اسحاق نحوی ، مکنی به ابوجعفر. رجوع به احمد... شود.
-
انباری
لغتنامه دهخدا
انباری . [ اَم ْ ] (اِخ ) داودبن هیثم بن اسحاق بن بهلول ... تنوخی لغوی نحوی . رجوع به ابوسعید داود... شود.
-
انباری
لغتنامه دهخدا
انباری . [ اَم ْ ] (اِخ ) شاعر معاصر رشید وطواط بود. شخص اخیر بیت زیر را از وی نقل کرده است :آن کودک طباخ بر آن چندان نان ما را بلبی همی ندارد مهمان . (از حدائق السحر چ عباس اقبال ص 41).اطلاع دیگری از او بدست نیامد.
-
انباری
لغتنامه دهخدا
انباری . [ اَم ْ ] (اِخ ) محمدبن ابی الفضل ، مکنی به ابوطاهر از ادبای مصر بود. رجوع به ابوطاهر... شود.
-
انباری
لغتنامه دهخدا
انباری . [ اَم ْ ] (اِخ ) یا ابن الانباری ، محمدبن عبدالکریم بن ابراهیم بن عبدالکریم سدیدالدوله . (469 - 558 هَ .ق .). فاضل و ادیب بود و در دستگاه خلفای عباسی در بغدادتقرب و مقام داشت . (از اعلام زرکلی چ 1 ج 3 ص 919).
-
انباری
لغتنامه دهخدا
انباری . [ اَم ْ ] (اِخ ) یا مقری انباری ، شمس الدین ابوعبداﷲ محمدبن احمد. او راست : المختار من نوادر الاخبار. (از معجم المطبوعات ).
-
انباری
لغتنامه دهخدا
انباری . [اَم ْ ] (اِخ ) ابوالبرکات کمال الدین عبدالرحمان بن محمدبن عبیداﷲ انصاری . و رجوع به ابن انباری ... شود.
-
انباری
لغتنامه دهخدا
انباری .[ اَم ْ ] (اِخ ) عبیداﷲبن احمدبن یعقوب ، مکنی به ابوطالب . از علمای شیعه بود. رجوع به ابوطالب ... شود.
-
واژههای مشابه
-
علی انباری
لغتنامه دهخدا
علی انباری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ ) ابن ابراهیم انباری شیعی . وی از فضلای قرن دهم بود که در سال 988 هَ . ق . درگذشت . او راست : الاوج الاخضر فی مناقب الائمة الاثنی عشر. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 150. نورعثمانیه کتبخانه ص 175. هدیة...
-
علی انباری
لغتنامه دهخدا
علی انباری . [ ع َ ی ِ اَم ْ ] (اِخ ) ابن حکم بن زبیر نخعی انباری ضریر، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی نخعی شود.
-
علی انباری
لغتنامه دهخدا
علی انباری . [ ع َ ی ِ اَم ْ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن فارس انباری ، مشهور به ابن حداد و ملقّب به قوام الدین و مکنّی به ابوالفرج . متوفی در سال 610 هَ . ق . محمدبن جعفربن علیل از او روایت کند. او راست : نخبة الانتقاد. و نیز او را اشعاری است . (از معج...