کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
انبات
لغتنامه دهخدا
انبات . [ اِم ْ ] (از ع ، حامص ) روییدگی . (ناظم الاطباء).
-
انبات
لغتنامه دهخدا
انبات . [ اِم ْ ] (ع مص ) رستن گیاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رُستن . (مصادر زوزنی ). برُستن . (تاج المصادر بیهقی ). || رویانیدن .(منتهی الارب ) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). گویند انبت اﷲ نباتاً فهو منبوت . (از من...
-
واژههای همآوا
-
عنبات
لغتنامه دهخدا
عنبات . [ ع ِ ن َ ] (ع اِ) ج ِ عِنبة. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به عنبة شود.
-
انباط
لغتنامه دهخدا
انباط. [ اَم ْ ] (ع اِ) ج ِ نَبَط. (ناظم الاطباء). نَبَط. (از منتهی الارب ). نبیط. (از اقرب الموارد). و رجوع به نبط و نبیط شود.
-
انباط
لغتنامه دهخدا
انباط. [ اِ ] (ع مص ) بآب رسیدن چاه کن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بآب رسیدن کاریزکن . (تاج المصادر بیهقی ). بآب رسیدن چاه کن و استخراج آن . (از اقرب الموارد). || آب برآوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برآوردن آب از چاه . (از اقرب الموارد)....
-
جستوجو در متن
-
منبوت
لغتنامه دهخدا
منبوت .[ مَم ْ ] (ع ص ) رویانیده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نعت مفعولی است برخلاف قیاس از مصدر«اِنبات ». (از اقرب الموارد). رجوع به انبات شود.
-
انباتیه
لغتنامه دهخدا
انباتیه . [ اِم ْ تی ی َ/ی ِ ] (از ع ، ص ) چیزی که موجب انبات و روییدگی گردد. (ناظم الاطباء).
-
بالیدگی
لغتنامه دهخدا
بالیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی بالیده . || نمو. روییدگی . انبات . (ناظم الاطباء): غُرَّه ؛ سرعت بالیدگی انگور. (منتهی الارب ). || افزونی . || تکبر. (ناظم الاطباء).
-
روییدگی
لغتنامه دهخدا
روییدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) بالیدگی و انبات و نمو. (ناظم الاطباء). حالت و چگونگی روییده . (از یادداشت مؤلف ). دلیک . دماع . (از منتهی الارب ): ادلاس ؛ در بقیه ٔ روییدگی افتادن قوم . ادیاس ؛ ظاهر کردن زمین روییدگی را. دلس ؛ باقیمانده ٔ روییدگی . (م...
-
روییدنگاه
لغتنامه دهخدا
روییدنگاه . [ دَ ] (اِ مرکب ) محل انبات و روییدگی و فزونی . (ناظم الاطباء). منبت . رستنگاه : مَورِم ؛ روییدنگاه دندان . مَشجَر؛ روییدنگاه درخت . (یادداشت مؤلف ). قصیص ، قصقص ؛ روییدنگاه موی سینه . (منتهی الارب ). قصباء؛ روییدنگاه نی و کلک . (منتهی ا...
-
مرصدة
لغتنامه دهخدا
مرصدة. [ م ُ ص ِ دَ ] (ع ص ) مؤنث مرصد، نعت فاعلی از ارصاد. رجوع به مرصِد و ارصاد شود: أرض مرصدة؛ زمین اندک گیاه یا زمین اندک باران رسیده ٔمترقب انبات نبات . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
دانه پذیرنده
لغتنامه دهخدا
دانه پذیرنده . [ ن َ / ن ِ پ َ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) قبول کننده ٔ دانه . قبول کننده ٔ دانه برای رویانیدن . پذیرنده ٔ دانه برای انبات . گیرنده ٔ تخم رویاندن را : پرتو آتش زده بر ماء و طین تا شده دانه پذیرنده زمین .مولوی .
-
زج
لغتنامه دهخدا
زج . [ زَج ج ] (ع مص ) بن نیزه زدن کسی را، و فعل آن از باب نصر است . گویند: زججت الرجل ؛ یعنی او را به ابن نیزه زدم . (ناظم الاطباء).بر کسی آهن بن نیزه زدن . (از منتهی الارب ) (دهار) (از اقرب الموارد) (از تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ).نیزه زدن کسی ...