کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اناض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اناض
لغتنامه دهخدا
اناض . [ اِ ] (ع اِ) خرمای رسیده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
عناز
لغتنامه دهخدا
عناز. [ ع َن ْ نا ] (اِخ ) امیر قرمیسین (کرمانشاه ) و طارم در زمان شمس الدوله . و نام او در شرح حال شیخ الرئیس ابوعلی سینا آمده است . رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 419 و تتمه ٔ صوان الحکمة ص 48 شود.
-
عناز
لغتنامه دهخدا
عناز. [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عَنز. رجوع به عنز شود.
-
جستوجو در متن
-
اناضة
لغتنامه دهخدا
اناضة. [ اِ ض َ ] (ع مص ) انض اللحم اناضةً (از باب کرم )؛ نیم پخته گردید گوشت .(ناظم الاطباء). نیم جوش یافتن گوشت . (یادداشت مؤلف ). || نادانی و جهل آشکارا گردیدن بر کسی . || رسیدن خرمای خرمابن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گویند اناض النخل . ...