کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اناصی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اناصی
لغتنامه دهخدا
اناصی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نصی . جج ِ نصیة. (ناظم الاطباء). ج ِ انصاء. جج ِ نصیه . (ازمعجم متن اللغة). رجوع به نصی و نصیه و انصاء شود.
-
واژههای همآوا
-
عناثی
لغتنامه دهخدا
عناثی . [ ع َثی ی ] (ع اِ) ج ِ عُنثوة و عَنثوة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به عنثوة شود.
-
عناصی
لغتنامه دهخدا
عناصی . [ ع َ ] (ع اِ) ج ِ عُنصُوَة و عِنصُوَة و عَنصُوَة و عِنصیة. رجوع به هر یک از این لغات شود.
-
اناثی
لغتنامه دهخدا
اناثی . [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اُنْثی ̍. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). رجوع به انثی و اناث شود.
-
اناسی
لغتنامه دهخدا
اناسی . [ اَ سی ی ] (ع اِ) ج ِ انس . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و ج ِ انسان . (از اقرب الموارد) (از المنجد). مردم . (آنندراج ). مردمان . جمع انسان در دیگر معانی آن نیز هست . و رجوع به انس و انسان شود.- اناسی عیون ؛ ج ِ انسان العین ...