کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اناة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اناة
لغتنامه دهخدا
اناة. [ اَ ] (ع اِ) توقف و درنگی . (از ناظم الاطباء). درنگ . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آهستگی . سکون . ضد عجله . (یادداشت مؤلف ). || بردباری و تحمل و وقار. (ناظم الاطباء). تحمل و وقار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). حلم . (یادداشت مؤلف ). || (ص ) زن آ...
-
واژههای همآوا
-
آنات
لغتنامه دهخدا
آنات . (ع اِ) ج ِ آن .
-
عناة
لغتنامه دهخدا
عناة. [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به عانی شود.
-
انات
لغتنامه دهخدا
انات .[ اَ ] (از ع ، اِ) درنگ . (غیاث اللغات ). توقف و درنگی . تأنی . آهستگی . (فرهنگ فارسی معین ) : لیک مؤمن زاعتماد آن حیات می کند غارت بمهل و با انات . مولوی (مثنوی ).|| بردباری . تحمل . || وقر. وقار. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به اناةشود.
-
جستوجو در متن
-
وناة
لغتنامه دهخدا
وناة. [ وَ ] (ع اِ) مروارید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). لؤلوءة. (اقرب الموارد). || (ص ) (امرأة...) زن بردبار و سست و آهسته و باوقار در نشست و برخاست و رفتار (و گاهی واو به همزه بدل شود و اناة گفته شود). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
انی
لغتنامه دهخدا
انی . [ اَ نا / اِ نا ] (ع اِ) ساعت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء). ساعت و بهره ای از شب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || بردباری و وقار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اناة. (اقرب الموارد).
-
مروارید
لغتنامه دهخدا
مروارید. [ م ُرْ ] (اِ) یک نوع ماده ٔ صلب و سخت و سپید و تابان که در درون بعضی صدفها متشکل می گردد و یکی از گوهرها می باشد. (ناظم الاطباء). مروارید افخر سایر جواهر است و بعضی برآنند که از جنس استخوان است و او بحسب آب و رنگ منقسم می شود به شاهوار و شک...
-
درنگ
لغتنامه دهخدا
درنگ . [ دِ رَ ] (اِ) تأخیر. (برهان ) (جهانگیری ) (لغت محلی شوشتر، خطی ). دیرکرد. ضد عجله . مقابل شتاب . کسی که به شغلی مشغول باشد و دیرگه به آن کار ماند. (اوبهی ). دیری و تأخیر. (ناظم الاطباء). کندی . آهستگی . فرصت . (غیاث ). بطوء. (دهار). آرامی ....
-
حاکم بامر ا
لغتنامه دهخدا
حاکم بامر ا. [ ک ِ ب ِ اَ رِل ْلاه ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن مستکفی باﷲ ابوالربیع سلیمان بن حاکم بامر اﷲ اول ابوالعباس احمدبن ابی علی حسن قبّی بن علی بن ابی بکربن خلیفة مسترشد باﷲبن مستظهر باﷲ عباسی ، مشهور به حاکم دوم . سیوطی گوید: چون حاکم بامر اﷲ ...