کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امیرالشعراء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امیرالشعراء
لغتنامه دهخدا
امیرالشعراء. [ اَ رُش ْ ش ُ ع َ ] (ع اِ مرکب ) امیر شاعران .لقبی است که بعض شاعران در دربارهای پادشاهان داشته اند مانند امیرالشعراء برهانی (شاعر دربار الب ارسلان )و امیر معزی پسر برهانی و امیرالشعراء ادیب الممالک فراهانی (1277-1336 هَ .ق .) شاعر دوره...
-
واژههای مشابه
-
امیرالشعراء برهانی
لغتنامه دهخدا
امیرالشعراء برهانی . [ اَ رُش ْ ش ُ ع َ ءِ ب ُ ] (اِخ ) خواجه عبدالملک برهانی نیشابوری . در دربار الب ارسلان سلجوقی (455-465 هَ .ق .) مقام امیرالشعرایی داشت . وی پدر امیرمعزی شاعر مشهور است . رجوع به برهانی شود.
-
جستوجو در متن
-
برهانی
لغتنامه دهخدا
برهانی . [ ب ُ ] (اِخ ) امیرالشعراء عبدالملک برهانی نیشابوری . از شاعران اوایل عهد سلجوقی و معاصر و مورد علاقه ٔ الب ارسلان و پدر معزی شاعر معروف است . وی در آغاز دولت ملکشاه (جلوس 465 هَ . ق .) در قزوین درگذشت . تخلص برهانی ظاهراً از لقب الب ارسلان ...
-
امیرمعزی
لغتنامه دهخدا
امیرمعزی . [ اَ می م ُ ع ِزْ زی ] (اِخ ) امیرالشعراء ابوعبداﷲ محمدبن عبدالملک معزی نیشابوری .از شاعران استاد و زبان آور و خوش سخن فارسی است . وی پسر امیرالشعراء عبدالملک برهانی نیشابوری بود و خودبرای نظامی عروضی از پدرش سخن رانده که «پدر من امیرالشعر...
-
چارده کلاته
لغتنامه دهخدا
چارده کلاته . [دِ هَِ ک َ ت َ ] (اِخ ) یکی از بلوکات هزارجریب است در جلگه واقع شده و رودخانه ای از مشرق بمغرب در آن جاری است . کوههای اطراف این جلگه از هر قبیل چرنده و طیور و وحوش دارد حتی حیوانات شکاری و سباع از قبیل پلنگ و گرگ و غیره در آنجا یافت م...
-
عمعق بخارایی
لغتنامه دهخدا
عمعق بخارایی . [ ع َ ع َ ق ِ ب ُ ] (اِخ ) مکنی به ابوالنجیب و ملقب به شهاب الدین و امیرالشعراء. ازشعرای اوایل قرن ششم هجری در ماوراءالنهر بود. تخلص او را برخی عمیق و عمیقی گفته اند، ولی گویا تخلصش در اصل عقعق (که نام مرغی است هشیار) بوده و بعدها توسط...
-
شصت کله
لغتنامه دهخدا
شصت کله . [ ش َ ک ُ ل َه ْ] (اِخ ) شمس الدین احمدبن منوچهر همدانی . شادروان سعید نفیسی گوید: «درباره ٔ احمدبن منوچهر شصت کله شاعر قرن ششم هجری قمری یگانه اطلاعی که به دست است این است که در کتاب راحةالصدور آمده است : «... در آن حال امیرالشعراء و سفیرا...
-
کارآسی
لغتنامه دهخدا
کارآسی . (اِخ ) شاهنامه خوان . مرحوم عباس اقبال نویسد: در مقدمه ٔ اوسط شاهنامه یعنی مقدمه ای که بعد از مقدمه ٔ قدیم شاهنامه مورخ به سال 346 هَ . ق .به فرمان امیر ابومنصور عبدالرزاق و قبل از مقدمه ٔ بایسنغری نوشته شده و در ابتدای بعضی از نسخ قدیمی شاه...
-
لامعی
لغتنامه دهخدا
لامعی . [ م ِ ] (اِخ ) ابوالحسن بن محمد بن اسماعیل اللامعی الجرجانی الدهستانی از شعرای عهد سلطان ملکشاه سلجوقی و وزیر او نظام الملک طوسی و معاصر برهانی پدر معزّی و آن طبقه از شعرا. (حواشی چهارمقاله ٔ عروضی از مرحوم قزوینی ص 154).در تذکره ٔلباب الالبا...
-
مسمط
لغتنامه دهخدا
مسمط. [ م ُ س َم ْ م َ ](ع ص ، اِ) حکمی که رد نشود. حکم روان : حکمک مسمطاً؛أی متمماً. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). أیضاً یقال : خذ حقک مسمطاً؛ أی سهلا مجوزاً نافذاً. (اقرب الموارد). || هو لک مسمطاً، أی هنیاً؛ آن برای تو گوارا باد...
-
ادیب فراهانی
لغتنامه دهخدا
ادیب فراهانی . [ اَ ب ِ ف َ ] (اِخ ) محمدصادق متخلص به امیری ملقب به ادیب الممالک فرزند حاجی میرزا حسین نوه ٔمیرزا معصوم محیط برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام وزیر مشهور محمدشاه است . وی در 14 محرم 1277 هَ . ق . متولد شده علوم ادبی زمان را نزد اساتید ...