کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
امکان استعدادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
امکان استعدادی
لغتنامه دهخدا
امکان استعدادی . [ اِ ن ِ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امکان استعدادی عبارت از کیفیت استعدادی است که موجب تهیؤ ماده برای صور و اعراض است بطور متعاقب و قابل شدت و ضعف است . امکان یا لحاظ میشود به اعتبار ماهیت و ذات خود و آن امکان ذاتی است و یا لح...
-
واژههای مشابه
-
عالم امکان
لغتنامه دهخدا
عالم امکان . [ ل َ م ِاِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنچه غیر ذات خداست .
-
امکان اخس
لغتنامه دهخدا
امکان اخس . [ اِ ن ِ اَ خ َس س ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (قاعده ...) قاعده ای است . که صدرا در مقابل قاعده ٔ امکان اشرف وضع کرده است . (از فرهنگ علوم عقلی ، سجادی ص 90). و رجوع به امکان اشرف شود.
-
امکان اخص
لغتنامه دهخدا
امکان اخص . [ اِ ن ِ اَ خ َص ص ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ممکن و ممکن اخص و امکان خاص شود.
-
امکان اشرف
لغتنامه دهخدا
امکان اشرف . [ اِ ن ِ اَ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (قاعده ٔ...) حکماء به استناد قاعده ٔ امکان اشرف بسیاری از مسائل مربوط بفلسفه را حل و وجود بسیاری از وسائط را اثبات کرده اند مفاد قاعده ٔ امکان اشرف آن است که هرگاه موجود ممکن اخس تحصل و وجود یافته...
-
امکان اشرف
لغتنامه دهخدا
امکان اشرف . [ اِن ِ اَ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شیخ اشراق گوید: هرگاه موجود اخسی یافت شود بضرورت و التزام عقلی بایستی ممکن اشرف قبل از آن موجود شده باشد و بعبارت دیگر وجود ممکن اخس ، کاشف از وجود قبلی ممکن اشرف است زیرا در نظام وجود هر مرتبت ماد...
-
امکان خاص
لغتنامه دهخدا
امکان خاص . [ اِ ن ِ خاص ص ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت است از سلب ضرورت از دو طرف (وجود و عدم ) مانند نویسنده بودن انسان که نویسندگی و عدم آن برای انسان ضروری نیست . (از تعریفات جرجانی ).
-
امکان داشتن
لغتنامه دهخدا
امکان داشتن . [ اِ ت َ ] (مص مرکب ) ممکن بودن : خاموشی بلبلان مشتاق در موسم گل ندارد امکان . سعدی .ز من صبر بی او توقع مدارکه با او هم امکان ندارد قرار.(بوستان ).
-
امکان عام
لغتنامه دهخدا
امکان عام . [ اِ ن ِ عام م ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت است از سلب ضرورت از یک طرف ، مانند سوزان بودن آتش که حرارت و سوزندگی برای آتش ضروری است و عدم آن ضروری نیست . (از تعریفات جرجانی ).
-
امکان پذیر
لغتنامه دهخدا
امکان پذیر. [ اِ پ َ ] (نف مرکب ) قابل امکان . ممکن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
امکان پذیری
لغتنامه دهخدا
امکان پذیری . [ اِ پ َ ] (حامص مرکب ) قابلیت امکان . ممکنیت . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
قوت
لغتنامه دهخدا
قوت . [ ق ُوْ وَ ] (ع اِ) قوة. نیرو. قدرت . توانایی . (آنندراج ). توان . زور : قوت جبریل از مطبخ نبودبود از دیدار خلاق ودود. مولوی .دل بدو دادند ترسایان تمام خود چه باشدقوت تقلید عام . مولوی .ج ، قوا. در فارسی بالفظ دادن و گرفتن و فروریختن مستعمل . (...
-
قوة
لغتنامه دهخدا
قوة. [ ق ُوْ وَ ] (ع مص ) قوت . قوه . توانا گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) (اصطلاح ریاضی ) در اصطلاح ریاضی ، توان : دو به قوه ٔ پنج ، به توان پنج . || مجموع عوامل اداره کننده ٔ یک کشور را به سه قوه تقسیم کنند. (فرهنگ فارسی معین )....