کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اميني پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علی بغدادی
لغتنامه دهخدا
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن حمادبن عبیداﷲبن حماد عدوی بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن حماد. از شعرای نیمه ٔ دوم قرن چهارم بود و او را دیوان شعری است . (از الذریعه ٔ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 20 و 742 بنقل از الغدیر امینی ج 4 ص 125 و ...
-
علی برقی
لغتنامه دهخدا
علی برقی . [ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد برقی . از شعرای دوره ٔ بنی عباس . نام او در «الغدیر» به صورت ابومحمد عبداﷲبن عمار برقی آمده است . وی شعر در مدح اهل بیت و ذم بنی عباس سرود و المتوکل خلیفه ٔ عباسی چون آن بشنید فرمان داد تا زبان او را از بیخ ب...
-
خاصی
لغتنامه دهخدا
خاصی . [ خاص ْ صی ی ] (ص نسبی ) نقیض عامی . (آنندراج ). متعلق بخواص . منسوب بخواص : عطای تو بر آورده ست خاصی را و عامی راچو نام تو یمینی و امینی و نظامی را. فرخی (از آنندراج ).زید از سر محرمی و خاصی برده ز میان عمروعاصی . نظامی .|| در اصطلاح درایه : ...
-
نجار
لغتنامه دهخدا
نجار. [ ن َج ْ جا ] (اِخ ) عبدالرحمن بن احمد بلخی امینی ،مکنی به ابوسراقه . از شاعران قرن چهارم هجری و از مداحان سلطان محمود غزنوی یمین الدوله است . او راست :زره پوش ترک من آن ماه پیکرزره دارد از مشک بر ماه انورکه دیده ست مشک مسلسل زره سای که دیده ست...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قیطاس زاده . او از شعرای دوره ٔ سلیمان خان قانونی است . پدر او سمت سنجاق بیگی داشت و خود او برتبه ٔ دوات داری و ارپه امینی و امانت شهر و دفترداری تیمار روم ایلی رسید و در آخر دفتردار دیاربکر بود و آنگاه که به او تکلیف سنجاق بی...
-
امینه
لغتنامه دهخدا
امینه . [ اَ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) (اسیدهای ...) موادی هستند که عامل اسیدی و عامل امینی دارند. ساده ترین آنها آمینواستیک اسیدها یا گلیکول (گلیسین ) COOH __- CH2 NH2است که شیرین مزه است و در صفرا نیز وجود دارد. اغلب اسیدهای امینه اجسام تبلورپذیرند و مم...
-
امان
لغتنامه دهخدا
امان . [ اُم ْ ما ] (ع ص ) امانت دار و معتمدالیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شخص امینی که بدو امانت سپارند. (از اقرب الموارد). || کشاورز. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (ناظم الاطباء). زَرّاع . (اقرب الموارد). || هرکه بر اصل خلقت خود ب...
-
خاص و خرجی
لغتنامه دهخدا
خاص و خرجی . [ خاص ْ ص ُ خ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) هزینه های مورد احتیاج و هزینه های تفننی . مخارج ضروری و غیر ضروری . مایحتاج و غیر محتاج ، رشیدالدین فضل اﷲ گوید : تدارک آن پادشاه اسلام خلد ملکه بر آن وجه فرمود که اهل هر حرفتی را از اوزان هر شهر...
-
گاو خراس
لغتنامه دهخدا
گاو خراس . [ وِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گاوی که خراس بزور آن گردد. نظیر اسب خراس : در سفر ماه و سال چون نسناس لیک بر جای همچو گاو خراس . سنائی (سیرالعباد).خویشتن بینی از نهاد و قیاس گرد خود گشته ای چو گاو خراس . سنائی .آن گاو خراس بین همه سال ...
-
الم شنگه
لغتنامه دهخدا
الم شنگه . [ اَ ل َ ش َ گ َ / گ ِ ] (اِ مرکب ) علم شنگه . قیل و قال و شلوغ کردن یک نفر یا جمعی ، و با لفظ «درآوردن » استعمال میشود، شایدشنگه دهی بوده است که اهل آن وقتی که در محرم دسته بیرون میاوردند بی ترتیب و با داد و قال بودند. (فرهنگ نظام ج 3 ذیل...
-
ماه پیکر
لغتنامه دهخدا
ماه پیکر. [ پ َ / پ ِ ک َ ] (ص مرکب ) هرچیز که پیکر آن مانند ماه باشد. (ناظم الاطباء). از اسمای محبوب است . (آنندراج ). کسی که پیکرش مانند ماه زیبا و دل انگیز باشد. معشوق زیبا : ای غالیه زلفین ماه پیکرعیار و سیه چشم و نغز دلبر. خسروی (یادداشت به خط م...
-
مصرف
لغتنامه دهخدا
مصرف . [م َ رِ ] (ع اِ) محل بازگشت . (ناظم الاطباء). جای بازگشت . (منتهی الارب ). معدل . (یادداشت مؤلف ). || جای گریز. (ترجمان القرآن جرجانی ص 89). || خلاص و رهایی از بدبختی . (ناظم الاطباء). ج ، مصارف . || در عبارت زیر از فارسنامه جای بازگرداندن آب...
-
ابوسراقه
لغتنامه دهخدا
ابوسراقه . [ اَ س ُ ق َ ] (اِخ ) کنیت احمدبن احمد بلخی ، نجّار، متخلص به امینی . بقول صاحب مجمعالفصحاء مدّاح یمین الدوله محمود غزنوی بوده و قصیده ٔ ذیل را از او نقل می کند:زره پوش ترک من آن ماه پیکرزره دارد از مشک بر ماه انورکه دیده ست مشک مسلسل زره ...
-
الوا
لغتنامه دهخدا
الوا. [ اَل ْ / اِل ْ ] (اِ) نام رستنیی است بغایت تلخ که در دواها بکار برند و آن مسهل بودو آنچه در سقوطره شود بهتر باشد. (فرهنگ جهانگیری ).صمغی دوایی است بسیار تلخ و نام دیگر آن بفارسی چدرو است . (از فرهنگ نظام ). درختی است معروف که عصاره ٔ آن صبر اس...
-
شما
لغتنامه دهخدا
شما. [ ش ُ ] (ضمیر) ضمیر جمع مخاطب . ضمیر شخصی منفصل دوم شخص جمع. انتم . کم . انتن . (یادداشت مؤلف ) : کدام است مرد از شما نام خواه که آید پدید از میان سپاه . فردوسی .دل خرابی می کند دلدار را آگه کنیدزینهار ای دوستان جان من و جان شما. حافظ.ای صبا با...