کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اموال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اموال
لغتنامه دهخدا
اموال . [اَم ْ ] (ع اِ) ج ِ مال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).املاک و اسباب و امتعه و کالا و دولت و ثروت و هر چیزی که کسی مالک و دارا باشد. (ناظم الاطباء) . خواسته ها. مالها. (فرهنگ فارسی معین ): کدخدای اعمال و اموال و تدبیر بر این جمله است .(تاریخ...
-
جستوجو در متن
-
حشری
لغتنامه دهخدا
حشری . [ ح َ ] (ع اِ) ترکه و اموال آنکه او را وارثی نباشد.
-
راشد
لغتنامه دهخدا
راشد. [ ش ِ ] (اِخ ) غلام الموفق بود که وقتی صاعد خلیفه را نسبت به یوحنابن بختیشوع بدبین کرده بود و اموال او را تصرف کرده بودند الموفق فرمان داد تا صاعد و راشد اموال یوحنا را به او بازگردانندو خشنودی او را جلب کنند. (از عیون الانباء ص 202).
-
عشر
لغتنامه دهخدا
عشر. [ ع ُ ] (ع مص ) ده یک گرفتن از اموال کسی . (از منتهی الارب ). ده یک بستدن . (دهار). عَشر. و رجوع به عَشر شود.
-
کامگذار
لغتنامه دهخدا
کامگذار. [ گ ُ ] (نف مرکب ) آنکه بطور میل و خواهش از همه ٔ آمال و اموال خود تمتع میبرد. (ناظم الاطباء).
-
گردآلوده
لغتنامه دهخدا
گردآلوده . [ گ َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) هر چیز غبارآلوده باشد. || کنایه از شخصی که اسباب و اموال دنیوی را حامل است . (برهان ).
-
گردآلوده ساز
لغتنامه دهخدا
گردآلوده ساز. [ گ َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) کسی که اسباب و اموال دنیوی دهد به کسی . (از برهان ).
-
جبایت ستان
لغتنامه دهخدا
جبایت ستان . [ ج ِ ی َ س ِ ] (نف مرکب ) ستاننده ٔ جبایت . گیرنده ٔ باج و خراج و آنکه اموال خراج را گرد میکند.
-
دیمیاد
لغتنامه دهخدا
دیمیاد. (اِ) کبر و غرور نفس را گویند و آن آن است که اموال فانیه ٔ خسیسه را در نظر نیاورد و بر بذل آن قادر باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
ضبطبیگی
لغتنامه دهخدا
ضبطبیگی . [ ض َ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) مأموری که خدمت ضبط اموال واثاثه ٔ باقی داران بواسطه ٔ او باشد. (از آنندراج ).
-
میراث گذاشتن
لغتنامه دهخدا
میراث گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) ارث گذاشتن . اموال یا املاک و جز آن از خود به مرگ برجای گذاشتن وراث را.
-
استحفاف
لغتنامه دهخدا
استحفاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استحفاف اموال کسی ؛ همه ٔ مال کسی گرفتن . گرفتن همه ٔ مال های کسی را. (از منتهی الارب ).
-
تصرفات
لغتنامه دهخدا
تصرفات . [ ت َ ص َرْ رُ ] (از ع ، اِ) معامله جات وتملکات و اموال و جمع کل اخراجات . (ناظم الاطباء).
-
بنوان
لغتنامه دهخدا
بنوان . [ ب َ / ب ُ ] (اِ مرکب ، ص مرکب ) مرکب از بن + وان .(برهان ) (حاشیه ٔ برهان چ معین ) . نگهدارنده ٔ زراعت و نگهبان خرمن . (برهان ) (آنندراج ). نگاهبان خرمن . خرمن بان . (شرفنامه ٔ منیری ). سرکار کشت و زراعت . (ناظم الاطباء). دشت بان . نگاهبان ...