کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اموات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اموات
لغتنامه دهخدا
اموات . [ اَم ْ ] (ع اِ) ج ِ میت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مردگان . درگذشتگان : و تواتر دخلها و احیاء اموات بعدل متعلق است . (کلیله و دمنه ).- اموات احمر؛ کنایه از مقتولان و شهیدان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به میت ...
-
جستوجو در متن
-
ابدون
لغتنامه دهخدا
ابدون . [ ] (اِخ ) (مُخرّب ) کلمه ٔ عبری ملک الموت و ملک ویرانی ، و گاهی به معنی عالم اموات آمده است . (از قاموس کتاب مقدس ).
-
مرده شوی خانه
لغتنامه دهخدا
مرده شوی خانه . [ م ُ دَ / دِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) غسال خانه . مغسل . جای شستن و کفن کردن اموات . مرده شوخانه . مرده شورخانه .
-
خیرات کردن
لغتنامه دهخدا
خیرات کردن . [ خ َ / خ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را در راه خدا بذل کردن که ثواب آن شامل حال اموات گردد. (ناظم الاطباء). اعمال حسنه انجام دادن . نیکی کردن . خوبی کردن . صدقه در راه خدا دادن .
-
فال گیر
لغتنامه دهخدا
فال گیر. (نف مرکب ) فالچی .فال گو. زاجر. (یادداشت بخط مؤلف ). شخصی که ادعای اخبار از مستقبلات کند به توسط احضار اموات و سؤال نمودن از ایشان ، و این مطلب در شریعت موسوی ممنوع بود و مرتکب آن بایستی سنگسار شود. (قاموس کتاب مقدس ).
-
تمیم
لغتنامه دهخدا
تمیم . [ ت َ ] (اِخ ) ابن الحمام الانصاری ، در غزوه ٔ بدر شهید گردید. و درباره ٔ وی و دیگر شهیدان بدر آیه ٔ شریفه ٔ: «ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل اﷲ اموات » نازل گردید. رجوع به الاصابه ج 1 ص 197 و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
دیسمانیبوس
لغتنامه دهخدا
دیسمانیبوس . (لاتینی ، اِ مرکب ) (از: دیس + مانیبوس ) مفهوم این دو کلمه در زبان لاتینی «قدرت خدائی است » و مردم روم قدیم معمولاً این جمله را بر سنگ قبور نقش میکردند و چون برای اموات مقام خدایی قائل بودند مقصود ایشان از این جمله آن بود که گور آرامگاه ...
-
اخیروسیا
لغتنامه دهخدا
اخیروسیا. [ ] (اِخ ) بحیره یا غدیریست بمصر در جنوب منف بین هلیوپولیس و اماکنی که در آنها اشیاء محنّطه مینهادند و خارون نوتی اموات را بدانجاجهت دفن نقل میکرد ولی دستوری نداشتند که میت را بدانجا برند مگر پس از تفحص سیرت زندگانی و اثبات استحقاق او برای ...
-
ازیریس
لغتنامه دهخدا
ازیریس . [ اُ ] (اِخ ) شکل یونانی اسم ازیری که مصریان قدیم بیکی از خدایان عمده ٔ خویش میدادند. وی خدای آفتاب غروب کننده و حامی اموات ، شوهر ایزیس و پدر هُروس بود. و رجوع بفرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 137 و ایران باستان تألیف پیرنیا ص 84 و 943...
-
اشک
لغتنامه دهخدا
اشک . [ اَ ] (اِ) احتمال میرود که این آیه که در زبور است اشاره به بعضی از عادات قدیمه ٔ رومانیان باشد که اشک عزاداران را در شیشه جمع کرده در قبور اموات میگذاردند تا دلالت نماید بر آنکه زندگانی خویشان و اقربای میت از مرگ او بسیار تلخ است و حزن و اندوه...
-
خاج کشیدن
لغتنامه دهخدا
خاج کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب ) صلیب کشیدن ، و آن خط کشیدن با انگشت برسینه بشکل صلیب است نزد مردان و زنان عیسوی بهنگام حضور بر سر اموات و یا مواقع ورود بکلیسا یا هنگام بزرگداشت واقعه ای که آن را از جانب خداوند میدانند.
-
یزدخواست
لغتنامه دهخدا
یزدخواست . [ ی َ خوا / خا ] (اِخ ) نام قلعه ای است در اراضی ولایت فارس که به اصفهان اقرب است و آن را ایزدخواست گویند. سبب تسمیه اش را نوشته اند که لشکری بدانجا مقام کرده بودند چندان برف ببارید که بیشتر آنها در زیر برف بمردند. فردا که سؤال وگفتگو شد ...
-
یعقوبیه
لغتنامه دهخدا
یعقوبیه . [ ی َ بی ی َ ] (اِخ ) نام فرقه ای از خوارج ، پیروان یعقوب بن علی کرخی . (یادداشت مؤلف ).زیدیه . پیروان یعقوب بن علی کوفی که ابوبکر و عمر راولی خود می شمردند ولی از آن کسانی هم که از این دو خلیفه تبری داشتند تبری نمی جستند و منکر رجعت اموات...
-
جبل المعظمه
لغتنامه دهخدا
جبل المعظمه . [ ج َ ب َ لُل ْ م ُ ظَ م َ ] (اِخ ) کوهی است در اراضی حبشه و در آنجا مساجد و صوامع بسیار است و گویند که در آن کوه مقابری باشد که میت در آنجا اصلاً پوسیده نگردد و چنان استماع افتاده که در ولایت قاین نیز مغاره ها است که اموات در آنجا خسبی...